جنبش دانشجویی از هنگامی که تحت هژمونی و هویت اصیل اسلامی و به رهبری روحانیت شیعه به نقشآفرینی پرداخته، توانسته است که جایگاه مهم و تعیینکننده خود در مجموعه حرکت اعتلایی مردم ایران را به دست آورد....
در بخشی از این کتاب به قلم زرشناس میخوانیم:
«اجمالاً و به عنوان یک هشدار مهم و صمیمانه باید گفت یک جریان مشخص مدافع لیبرال ـ سرمایهداری شبهمدرن در سالیان اخیر کوشش گستردهای انجام داده تا جنبش دانشجویی را از محتوای انقلابی و عدالتطلبانه و دینمدار آن تهی کرده و به کارگزار و پیادهنظام و گوشت دم توپ اغراض قدرتطلبانه لیبرالها و سرمایهداری امپریالیستی جهانی تبدیل نماید و در این مسیر بعضاً از ضعف تئوریک و بینشی کنونی در فضاهای دانشگاهی، نفوذ و اساتید بیاعتقاد و کتب درسی نامناسب با آرمانها و اعتقادات انقلاب، کارشکنیها و ناراضیتراشیهای طیفی از مریدان نفوذی و نارضایتی بحق دانشجویان از برخی ناکارآمدیها، بهرهگیری مینماید. نباید فراموش کرد که مروری بر هشت دهه جنبش دانشجویی به ما نشان میدهد که عدالتطلبی و رویکرد ضدامپریالیستی و به ویژه ضدآمریکایی و استقلال طلبانه اصلیترین شاخصهای برجسته جنبش دانشجویی بوده است و جنبش دانشجویی از هنگامی که تحت هژمونی و هویت اصیل اسلامی و به رهبری روحانیت شیعه به نقشآفرینی پرداخته، توانسته است که جایگاه مهم و تعیینکننده خود در مجموعه حرکت اعتلایی مردم ایران را به دست آورد.»
نویسنده در بخش دیگری از این کتاب مینویسد:
«در اوضاع کنونی کشور برخی جریانهای التقاطی و یا مروج شبهمدرنیسم نهان روشانه اینگونه هدفگذاری کردهاند که اولاًَ جنبش دانشجویی را از هدف مهم آرمانی و استراتژیک خود یعنی تحقق عدالت اجتماعی دور کرده و ثانیاً از جنبش دانشجویی به عنوان رقیب و یا اهرم فشاری برای حرکت هویتبخش دینی جامعه بهره میگیرند. این خطر بزرگی است که برخی شئون و بخشهای پیکره جنبش دانشجویی را تهدید میکند و طریق مقابله با آن فقط از کانال هوشیاری و درک خودآگاهانه قشر دانشجو و جنبش دانشجویی از موقعیت و جایگاه تاریخی خود ممکن میگردد.