روزی جحی آرد خرید و به باربر داد تا به خانه ببرد اما باربر آرد را برداشت و فرار کرد.چند روز بعد زمانی که جحی او را دید خود را پنهان کرد.گفتند: چرا چنین می کنی؟گفت: برای این که می ترسم کرایه خود را از من بخواهد.ابن جوزی، اخبار الحمقی، 27.