ایشان از روی تشک برخاستند و مرا به نشستن روی آن تعارف کردند، من از نشستن خودداری کردم و مدتی هر دو ایستاده بودیم تا بالاخره فرمودند: بنشینید تا جملهای را عرض کنم.
یکی از شاگردان علامه طباطبایی (1281-1360 ش) گوید: چندین سال قبل که به مشهد مقدس رفته بودم برای دیدن علامه طباطبائی به منزل او رفتیم. دیدم در اتاق بر روی تشکی نشستهاند (زیرا طبیب دستور داده بود که به خاطر کسالت قلبی بر روی زمین ننشینند).
ایشان از روی تشک برخاستند و مرا به نشستن روی آن تعارف کردند، من از نشستن خودداری کردم و مدتی هر دو ایستاده بودیم تا بالاخره فرمودند: بنشینید تا جملهای را عرض کنم.
من هم ادب نموده و اطاعت کردم و نشستم و ایشان نیز روی زمین نشستند و سپس فرمودند: جملهای را که میخواستم عرض کنم این است که آنجا که شما نشستی نرمتر است!