اواخر سلطنت مظفرالدین شاه، دولت مشروطه چون خزانه دولت را خالی دید، به فکر دریافت وام از دولت های بیگانه روس و انگلیس با سود هفت درصد و با شرایط سخت افتاد. مردم و نمایندگان مجلس با این موضوع مخالفت کردند و بنای تأسیس بانک ملی راگذاشتند.
اواخر سلطنت مظفرالدین شاه، دولت مشروطه چون خزانه دولت را خالی دید، به فکر دریافت وام از دولت های بیگانه روس و انگلیس با سود هفت درصد و با شرایط سخت افتاد. مردم و نمایندگان مجلس با این موضوع مخالفت کردند و بنای تأسیس بانک ملی راگذاشتند. اما برای این کار بودجه کافی در دست نبود. مردم برای استقلال مالی از بیگانگان هر چه در توان داشتند به کار گرفتند تا بانک ملی بنا نهاده شود. نقش زنان در این بین به قدری قابل توجه و تحسین برانگیز است که در بیشتر کتاب های مربوط به مشروطه به آن اشاره شده است.
احمد کسروی مینویسد: «زنان گفتوگو از فروش گوشواره و گردن بند به میان می آوردند. روزی پای منبر سیدجمال واعظ در مسجد میرزا موسی زنی به پا خاسته چنین گفت: دولت ایران چرا از خارجه قرض می کند. مگر ما مرده ایم؟ من یک زن رختشوی هستم. به سهم خود یک تومان می دهم. دیگر زن ها نیز حاضرند» و این قصه ادامه دارد که به قول شاعر : زن ها همیشه دسته گلی آب داده اند / یک جا به رود کرخه و یک جا به رود نیل