۱
plusresetminus
از همان ابتدای تأسیس سپاه، اختلاف دولت موقت با سپاه شروع شد. آن‌ها معتقد بودند که دو نیروی نظامی در کشور نمی‌توانند وجود داشته باشد، ولی امام (ره) فرمودند که سپاه باید باشد. لذا یکی دیگر از معضلاتی که سپاه در ابتدای تأسیس با آن روبه‌رو بود، همین اختلافاتی بود که دولت موقت با سپاه داشت
دولت موقت، سپاه را تابع خود می‌خواست
ه‌عنوان اولین سؤال، لطفاً بفرمایید عوامل و زمینه‌های تشکیل سپاه چه بود؟

  برای اینکه به این سؤال پاسخ داده شود، بایستی بررسی روشنی از اوضاع و شرایط اوایل انقلاب ارائه شود، تا بدانیم که اصلاً سپاه چرا و چطور ایجاد شد و ضرورت‌های تأسیس آن چه بود؟ به این منظور شرح کوتاهی از آن دوره را عرض می‌کنم. یک سال قبل از انقلاب، زمانی که در کشور آلمان دانشجو بودم، به ایران آمدم. وقتی بنا شد که حضرت امام (ره) به ایران تشریف بیاورند، به‌عنوان عضو ستاد استقبال حضرت امام (ره) به همراه همه‌ی عزیزانی که در آنجا حضور داشتند، مشغول خدمت شدم. بعد از ورود امام (ره)، در روزهای اول کشور از پاشیده بود. به عبارت دیگر، هیچ‌جا و هیچ‌چیز سر جای خودش نبود. من وضعیت آن روز کشور را تشبیه می‌کنم به یک انبار بسیار بزرگ که در آن همه چیز از هم پاشیده است.   وقتی امام آمدند در خلال سه ماه، یعنی از 22 بهمن 57 تا دوم اردیبهشت 58، که سپاه به طور رسمی اعلام موجودیت کرد، ادارات کشور از هم پاشیده بود. از سوی دیگر، با توجه به وضعیت آشفته‌ی کشور، اتفاقات مختلفی در مناطق مختلف کشور می‌افتاد؛ خلق ترک، خلق ترکمن، خلق کرد، خلق عرب و منافقین فکر می‌کردند متولی مردم و انقلاب هستند. این‌ها که شرایط آشفته‌ی کشور دیده بودند، فرصت را غنیمت دانستند و به قصد جدایی‌طلبی سر به آشوب برداشتند؛ اما نمی‌دانستند که به قول شاعر: «دریا به وجود خویش موجی دارد/ خس پندارد که این کشاکش با اوست.»   این دورنما را من برای شما تصویر کردم که بدانید قبل از ورود حضرت امام (ره) تا روی کار آمدن دولت موقت، تقریباً چنین شرایطی در کشور حاکم بود. در چنین شرایطی، کشور باید اداره می‌شد. امام (ره) با مشورت شورای انقلاب، که ترکیبی از افراد و جریانات سیاسی گوناگون مثل ملی‌‌گراها و نهضت آزادی، روحانیونی مثل آیت‌الله مهدوی کنی، شهید مطهری (ره)، شهید بهشتی و دانشجویان ایرانی شاغل به تحصیل در خارج از کشور و همچنین افرادی مثل قطب‌زاده بنی‌صدر بود، دستور داد که امور کشور را رتق و فتق شود.   در آن شرایط، یکی از اولین مواردی که ایشان بر آن تأکید فرمودند توجه به نقش تشکیلات و نهادهای مردمی مثل مساجد و حسینیه‌ها در اداره‌ی امور کشور بود. بعد از این بود که کمیته‌های متعدد در سراسر کشور ایجاد شد و تلاش شد تا همه چیز به وسیله‌ی این کمیته‌ها اداره شود. در این زمان بود که برخی با سوءاستفاده از شرایط انقلابی حاکم بر کشور و همچنین با سوءبرداشت از دستور حضرت امام (ره)، مبنی بر ایجاد یک تشکیلات نظامی انقلابی، شعار انحلال ارتش را سردادند.   اما امام (ره) با تدبیر و درایت خاص خود مانع انحلال ارتش شدند و قریب به این مضمون فرمودند: «حالا که برخی از فرماندهان خائن ارتش فرار کرده‌اند، بقیه‌ی فرماندهان و افسران خائن آن را نیز مجازات کنید؛ اما بدنه‌ی ارتش از خود ملت است. لذا دیگر لزومی به انحلال ارتش نیست.» به همین دلیل ایشان روز 29 فروردین را روز ارتش اعلام کردند.   نام‌گذاری یک روز به نام ارتش در آن شرایط بر مجموعه‌ی ارتشیان اثر مثبت بسیار زیادی داشت. البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 چهار نیرو ذیل عنوان سپاه در مناطق مختلف تهران فعالیت خود را آغاز کرده بودند. به عبارت دیگر، سپاهی در «پادگان جمشیدیه» توسط شهید کلاهدوز و ابوشریف، سپاهی هم در «پادگان حر امروزی» که آن موقع به آن «باغشاه» می‌گفتند توسط آیت‌الله حسن لاهوتی اشکوری، سپاهی هم که به‌نوعی به دولت موقت وابسته بود، توسط آقایان غرضی، دکتر افشار و صباغیان، یک سپاه هم توسط شهید محمد منتظری تأسیس شده بود.   البته این سپاه‌های مختلف دیدگاه‌هایشان فرق می‌کرد. عده‌ای می‌گفتند ما باید حرکت انقلابی و چریکی داشته باشیم؛ تعدادی می‌گفتند ما بایستی تابع محض دولت باشیم؛ تعدادی هم می‌گفتند باید تابع محض ولایت فقیه باشیم. البته بخشی از این اختلاف نظرها طبیعی بود. به همین دلیل بعدها افرادی مثل شهید بهشتی و آیت‌الله خامنه‌ای و تعداد دیگری از بزرگان خدمت حضرت امام (ره) رفتند و گفتند که برای جلوگیری از تشتت میان نیروها، باید یک سپاه واحد داشته باشیم. لذا مقرر شد یک سپاه واحد تأسیس شود.   بنابراین امام خمینی (ره) در دوم اردیبهشت سال 1358، طی فرمانی به شورای انقلاب اسلامی، رسماً تأسیس این نهاد مقدس را اعلام کردند و شورای انقلاب با تأسیس شورای فرمان‌دهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گام اساسی را در جهت سازمان‌دهی این نهاد برداشت.   بنا به دستور امام (ره)، سپاه‌های مختلف برای حفظ انضباط در شهرها و روستاها، جلوگیری از تحریک و توطئه، جلوگیری از خراب‌کاری در مؤسسات دولتی و ملی و مراکز عمومی و سفارتخانه‌ها، جلوگیری از رسوخ عناصر فرصت‌طلب و ضدانقلابی در داخل صفوف مردم، اجرای دستور دولت موقت و اجرای احکام دادگاه‌های فوق‌العاده‌ی اسلامی تشکیل شد. بعدها شهید بهشتی و شهید مطهری از تعدادی از اعضای هفت گروه تشکیل‌دهنده‌ی سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در پادگان جمشیدیه دعوت کردند که از هر گروه، یک نفر برای شورای فرمان‌دهی سپاه انتخاب شود. در آن زمان من جزء «گروه فلاح» بودم. افراد شاخص این گروه شهید منتظرقائم، مرتضی الویری، آقای رضوی و چند نفر دیگر از دوستان بودند. من هم به دلیل اینکه در دوران دانشجویی با این افراد در ارتباط بودم، همراه این دوستان به جلسه رفتیم.   در آن جلسه، بحث بر سر این بود که اگر قرار است شورایی به نام شورای فرمان‌دهی کل سپاه درست شود، از هر گروه می‌بایست یک نفر انتخاب شود. در آن جمع آقایان بشارتی، رفیق‌دوست، کلاهدوز، ابوشریف، منصوری، داوودی شمسی و الویری انتخاب شدند. آقای الویری گفت که چون من از مسائل نظامی زیاد سررشته ندارم، می‌خواهم جای دیگری خدمت کنم، لذا فروتن را به جای خودم معرفی می‌کنم.   چون شهید مطهری آشنایی زیادی با من نداشت، ایشان فرمود ما که ایشان را درست نمی‌شناسیم که در این زمان، شهید بهشتی از من دفاع کردند و گفتند من ایشان را خوب می‌شناسم چون از مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان با ایشان آشنا هستم. لذا ایشان من را تأیید فرمودند. حاصل آن جلسه این شد که بنده شدم مسئول روابط عمومی، آقای رفیق‌دوست مسئول تدارکات و لجستیک، آقای بشارتی مسئول امور پرسنلی و اطلاعات، آقای داودی مسئول اداره‌ی امور مالی، شهید کلاهدوز مسئول آموزش و آقای ابوشریف مسئول نظامی و آقای دکتر جواد منصوری هم به‌عنوان فرمانده‌ی سپاه تعیین شدند.   به هر تقدیر، این هفت نفر به‌عنوان «شورای فرمان‌دهی کل سپاه» تعیین شدند. ستاد مرکزی سپاه هم در نگارستان هشتم تشکیل شد. بعد از آن حضرت امام (ره) آقای لاهوتی را به‌عنوان نماینده‌ی خود در شورای فرمان‌دهی سپاه پاسداران معرفی کردند.   در آغاز تأسیس، سپاه با چه مشکلات و معضلاتی مواجه بود؟   بعد از تأسیس سپاه، ما مأمور شدیم که تمام گروه‌های مختلفی را که تحت عنوان سپاه فعالیت می‌‌کردند، در یک ساختار واحد زیر پوشش بگیریم. البته در مقابل این حرکت، مقاومت‌هایی مخصوصاً از جانب گروه‌هایی که به دولت موقت وابسته بودند، صورت گرفت. در آن شرایط، بحث‌های زیادی میان ما و آقایان غرضی، صباغیان و سازگارا مطرح شد. ما می‌گفتیم ما تابع به ولایت فقیه و امام (ره) هستیم. اما آن‌ها می‌گفتند باید تابع دولت باشیم. ما می‌گفتیم اگر تابع دولت باشیم، به گارد شاهنشاهی تبدیل می‌شویم.   اصلاً یکی از علل انقلاب اسلامی این بود که ما نه شاه می‌خواهیم نه گارد شاهنشاهی. به هر تقدیر، در شرایطی که ادارات و وزارتخانه‌ها به حال عادی بازنگشته بودند، سپاه تشکیل شد؛ البته در آن شرایط به دلیل اینکه انتخاب افراد و اعضای سپاه سامان و ترتیب خاصی نداشت، متأسفانه، افراد مختلفی به عضویت سپاه درآمدند که منشأ اتفاقات نامناسب بسیاری در آینده شد؛ مثلاً از تاریخ 2 اردیبهشت 58 تا تاریخ 1 دی 58، حدود 15 هزار نیرو به عضویت سپاه درآمدند.   یکی دیگر از معضلاتی که در اوایل با آن روبه‌رو بودیم، این بود که هنوز ادارات و ساختار اداری و سیاسی سامان مناسبی نداشتند. ما به‌عنوان سپاهی، مجبور بودیم اکثر کارهایی را که در نبود ادارات بر زمین مانده بود، انجام بدهیم؛ مثلاً حقوق بازنشسته‌ها را پیگیری کنیم، حتی اختلافات خانوادگی را هم رسیدگی می‌کردیم.   مأموریت اصلی سپاه حفظ انقلاب و ارزش‌ها و دستاوردهای آن است. به همین دلیل سپاه وظیفه‌ی خود می‌دانست که همه‌ی کار را انجام دهد. چون می‌بایست کشور را اداره کنیم تا هر جا که اصل انقلاب در خطر است، حضور پیدا کند. بعد از روی کار آمدن دولت موقت، از همان ابتدا، اختلاف دولت موقت با سپاه شروع شد. آن‌ها معتقد بودند که دو نیروی نظامی در کشور نمی‌توانند وجود داشته باشد؛ ولی امام (ره) فرمودند که سپاه باید باشد. لذا یکی دیگر از معضلاتی که سپاه در ابتدای تأسیس با آن روبه‌رو بود، همین اختلافاتی بود که دولت موقت با سپاه داشت.   سپاه چه نقشی در جهت مقابله با تحرکات تجزیه‌طلبانه و شورش‌های واگرایانه داشت؟   هم‌زمان با این آشفتگی شرایط، به یک‌باره خلق آذربایجان، خلق ترکمن، خلق بلوچ و گروه‌های مختلف یکی پس دیگری سربلند کردند. از طرف دیگر نیز منافقین بلای مضاعف شدند. ترورها شدت پیدا کرد. در چنین شرایطی، سپاه تشکیل شد. یکی از مهم‌ترین تهدیداتی که انقلاب را تهدید می‌کرد، همین شورش‌ها بود. سپاه به‌عنوان نهادی برآمده از انقلاب برای حفظ اصل انقلاب، وظیفه داشت که با این تحرکات و شورش‌ها مقابله کند. با نگاهی به تاریخ، نحوه و شیوه‌ی عمل سپاه در مقابله با این اقدامات، نقش ارزنده‌ی سپاه بیشتر روشن می‌شود.   در ابتدای تأسیس سپاه، مرکزی به نام دفتر سیاسی تشکیل شد که وظیفه‌ی هماهنگی سپاه‌های شهرستان‌ها را هم برعهده داشت. در این زمان، برای مقابله با اقدامات ضدانقلاب، در مدت بسیار کوتاهی، ستادهای سپاه در شهرهای بزرگ و کوچک تشکیل شد.   فرآیند تدوین اساس‌نامه و طراحی آرم سپاه چگونه بود؟   آن موقع، به‌عنوان مسئول روابط عمومی و انتشارات، مأمور پیگیری و رسیدگی به اصلاحات اساس‌نامه‌ی سپاه و همچنین طراحی و تعیین آرم سپاه شدم. در آن زمان، درباره‌ی جوانی به نام آقای عادل، که طراح بود و نمی‌دانم چه کسی ایشان را به من معرفی کرده بود، صحبت کردیم. قرار شد ایشان آرم سپاه را طراحی کند. ایشان سه تا آرم طراحی کرد که از بین آن‌ها همین آرم موجود تعیین شد. البته در ابتدا نواقصی داشت که بعد از رفع نواقص، همین آرم فعلی، تعیین و تصویب شد؛ مثلاً آیه‌ی «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» را گذاشتیم. بعد مقداری شکل و شمایل آرم را اصلاح کردیم که در نهایت همین آرم فعلی سپاه تعیین شد.   خیلی‌ها درباره‌ی آن سؤال داشتند؛ مثلاً سؤال می‌کردند که این کتاب و اسلحه و این دست چیست؟ ترکیب این سه چه معنایی دارد؟ و از این دست سؤالات. البته در مورد عنوان «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» هم در مجلس بحث شد. عنوانی که در ابتدا منظور شده بود: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» بود؛ درحالی‌که مجلس واژه‌ی «ایران» را هم به انتهای آن اضافه کرده بود که در نهایت با نظر امام (ره) با این استدلال که از آنجایی که سپاه محدود به ایران نمی‌شود، کلمه‌ی «ایران» نیز در آرم پیش‌بینی نشد و همان عنوان «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» تأیید شد. مطالبات و انتظارات امام خمینی (ره) از سپاه چه بود؟   بعد از اینکه سپاه تشکیل شد، در اولین فرصت در قم خدمت حضرت امام (ره) رسیدیم. ایشان مطالبی را در رابطه با مسئولیت‌های سپاه فرمودند. آخر جلسه از امام (ره) سؤال کردم که چه انتظار ویژه‌ای از مسئولین سپاه دارید؟   ایشان با خنده‌ای ملیح فرمودند: «من حرف‌های خودم را زده‌ام، اما دو نکته را باید به شما عرض کنم: اول اینکه شما بدانید که کارنامه‌ی الآن شما با کارنامه‌ی شما در زمان شاه فرق می‌کند. هر کاری که شما در زمان شاه انجام می‌دادید، فقط به پای شما می‌نوشتند؛ اما الان هر کاری که بکنید، به پای اسلام و انقلاب می‌‌نویسند. دوم اینکه، حواستان به مسئولیت‌تان باشد در حدود و چارچوب قرآن باشید. از قرآن تندتر نروید از قرآن هم عقب نیفتید. هرچه خداوند باری‌تعالی در قرآن می‌فرماید، انجام بدهید هرچه در توان شما هست، به کار ببرید البته آنچه که از حضرت امیر (ع) می‌خواهند از ما نمی‌خواهند.»   با این بیان، حضرت امام (ره) به زیباترین، کوتاه‌ترین و رساترین جمله‌ آیه‌ی «وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ» را که در آرم سپاه آمده است، تفسیر فرمودند.   چرا امام فرمود اگر سپاه نبود، کشور هم نبود؟   البته هجمه‌هایی علیه سپاه می‌شد که امام آن جمله‌ی معروف را اشاره فرمودند که ای کاش من یک پاسدار بودم یا اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. در اوایل تشکیل سپاه، افراد و جریانات مختلف مخصوصاً بنی‌صدر علیه سپاه مسئله‌سازی کردند. مخصوصاً آن موقع که بحث ادغام سپاه با ارتش مطرح بود. در پاسخ به این هجمه‌ها، بعدها قرار شد روزی به نام روز سپاه و پاسدار نام‌گذاری شود.   لذا بعد از اولین سالگرد تأسیس سپاه، امام خمینی (ره) در سوم شعبان سال 1399 ه. ق. برابر با هفتم تیرماه 1358 ه. ش. پیامی به مناسبت ولادت امام حسین (ع) فرستادند و در این پیام، سوم شعبان را روز پاسدار نامیدند. امام خمینی (ره)، در بخشی از سخنان خود در حمایت از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرمود: «من از سپاه راضی هستم و به هیچ‌‏وجه نظرم از شما برنمی‏گردد. اگر سپاه نبود، کشور هم نبود. من سپاه پاسداران را بسیار عزیز و گرامی می‏دارم. چشم من به شماست.»   تعامل بین سپاه و دولت موقت و ارتش چگونه بود؟   سپاه با دولت موقت تعامل داشت. هرچند که دولت موقت این تعامل را به‌راحتی نمی‌پذیرفت. اما تا زمانی که بنی‌صدر حضور داشت، در تعامل با ارتش مشکل داشتیم و عامل آن هم بنی‌صدر بود نه ارتش. بنی‌صدر نمی‌خواست رابطه و تعاملی میان سپاه و ارتش شکل بگیرد. بنابراین بعد از خلع بنی‌صدر، تعامل و همکاری بین فرماندهان سپاه و ارتش آغاز شد که حاصلش این شد که توازن جنگ به نفع ایران شکل گرفت و سلسله عملیات‌های مشترک بین سپاه و ارتش انجام شد.   به‌عنوان نمونه، عملیات‌های بزرگی مثل ثامن‌الائمه، فتح‌المبین، طریق‌القدس، کربلای 5، والفجر 8 و بیت‌المقدس به طور مشترک بین سپاه و ارتش صورت گرفت. از اینجا به بعد بود که مردم ابتدا شعار می‌دادند: «سپاهی و ارتشی/ دو لشکر الهی» و بعدها تبدیل شد به «سپاهی و ارتشی/ یک لشکر الهی». در این عملیات‌ها شاهد تلفیق کامل سپاه و ارتش بودیم. به این معنا که هرجا سپاه عملیات می‌کرد، ارتش با نیروی هوایی، هوانیروز و توپخانه و. . . حمایت می‌کرد.   در شلمچه یا در عملیات‌هایی که ارتش برای عملیات نیرو نیاز داشت، سپاه به ارتش نیرو می‌داد. واقعیت امر این است که در جنگ سپاه و ارتش با همدیگر متحد بودند؛ یعنی در جنگ سپاه بدون ارتش نمی‌توانست ارتش هم بدون سپاه نمی‌توانست موفق شود.   چنانچه نکته‌ی پایانی دارید، لطفاً بفرمایید.   اما در خصوص وضعیت کنونی سپاه، باید بگویم نیروهای متفکر سپاه در مقاطع حساس کارهای بسیار خوبی کرده‌اند؛ الآن سپاه پشتوانه‌ِی بسیار خوبی برای انقلاب است؛ البته بایستی روزبه‌روز کنترل شود، چون به همین نسبت که نقش و جایگاهش مهم و حساس است، به همین نسبت هم مسئولیتش سنگین است. زمانی من به آقای محسن رضایی عرض کردم که آقا محسن این درجه‌ای که روی شانه‌ی من و شما گذاشته‌اند، با خون شهدا امضا شده، مسئولیت ما بسیار سنگین است. نکند که خدایی ناخواسته این موقعیت ما را مقهور کند و نتوانیم مسئولیت‌مان را صحیح انجام دهیم؟   در زمینه‌ی مسائل فنی، سازندگی، پل‌سازی، سدسازی، مسائل امنیتی سپاه خدمات بسیاری به ایران، نظام و انقلاب کرده است؛ البته باید این نکته را هم در نظر داشت که باید جلوی خطاها را هم گرفت؛ مثلاً امام فرمودند اگر یک سپاهی خطا کرد، چند برابر برای او حساب می‌شود.
https://www.cafetarikh.com/news/22787/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما