۰
plusresetminus
یکی از پست هایی که همواره در دوران حکومت خاندان قاجار بر ایران دارای اهمیت چشمگیری بود، منصب وزارت محسوب می شد؛ که گاه به دست افرادی می افتاد که از آن هیچ اطلاعی نداشته و صرفا در پی تصاحب این مقام بودند که بی شک حاجی میرزا آقاسی، یکی از این افراد بود.
وزیری که ضرب المثل ساخت!؟
حاجی ملا عباس ماکویی، معروف به حاجی میرزا آقاسی، در سال 1168هـ.ق در ماکو متولد شد. چون هم نام جدش بود، برای احترام به وی، او را به نام عباس نخوانده و آقاسی خواندند و او به این نام مشهور شد. محمد علی زندی مینویسد: حاجی میرزا آقاسی از خاندان (طایفه) بیاتی بود که شاه عباس 300 خانوار از آنان را از ایروان در ارمنستان امروزی به دره¬ی ماکو انتقال داد تا امنیت این گذرگاه مهم کوهستانی که دهه‌ها در دست راهزنان ساکن در قلعه ی ماکو بود، حفظ کنند.
حاجی میرزا آقاسی بعد از طی تحصیلات اولیه در سن 14 سالگی جهت ادامه‌ی تحصیل عازم عتبات عالیات گردید و در محضر آخوند ملاعبدالصمد همدانی تلّمذ نمود و ارادت خاصی نسبت به وی پیدا کرد و او را به مرادی برگزید و به سلک درویشی درآمد و از آنجا که حاجی میرزا آقاسی طبع شعر نیز داشت در اشعار خود نسبت به لقب استاد خود عبدالصمد همدانی که فخرالدین بوده، تخلص فخری می‌جست.
در جریان جنگ‌های دوره¬ی دوم ایران و روسیه، حاجی میرزا آقاسی به اسم معلم بهرام میرزا و جهانگیر میرزا همراه اردو بود. در این ایام که مصادف با تبعید قائم مقام بود، حاجی میرزا آقاسی به خدمت فتحعلی شاه راه یافت و میرزا نصرالله اردبیلی را که معلم شاهزادگان بود، به بی‌ربطی و بی‌سررشتگی در امر تعلیم در نظر عباس میرزای نایب السلطنه جلوه می‌داد. عباس میرزا، حاجی میرزا آقاسی را امر کرد که هفته‌ای دوبار به خدمت فتحعلی شاه رسیده و راجع به امر تعلیم فرزندان بکوشد. محمد شاه وقتی به سلطنت رسید، میرزا ابوالقاسم قائم مقام را به قتل رسانید و مرید خود، حاجی میرزا آقاسی را به صدراعظمی برگزید.

گاومیش های حاجى میرزا آقاسى‏
حاجى میرزا آقاسى بعد از مراجعت محمد شاه از هرات دانست که دیر یا زود دولت ایران باید بر سر تصرف هرات بجنگد. امروز شاه ناخوش است فردا شاه جوانى بتخت خواهد نشست جمع‏آورى و مشق دادن قشون چریک چه فائده‏اى داشت؟ باید تا ممکن است اسلحه و مهمات تدارک کند و نان قشونرا تأمین نماید. باین قصد تا توانست براى دولت ملک خرید و تفنگ و توپ در انبارهاى دولتى ذخیره کرد و باروت و کاغذ تدارک دید و براى تهیه این خواربار و مهمات از بذل هیچگونه سعى و جدوجهد کوتاه نیامد هرجا ملک لم یزرعى پیدا میکرد میخرید و قنات آنرا آباد مینمود و براه میانداخت و در هر نقطه زمین بایرى مییافت بوسیله حفر نهر بنزدیکترین رودخانه، آب براى آن فکر میکرد و هرجا آهن و سرب و قلع و روى گیر میآورد جمع مینمود و از آنها توپ میریخت و براى سوراخ کردن آن از قوت گاومیش استفاده میکرد.
این گاومیشها به قدرى نزد او عزیز بوده‏اند که اگر بالمثل گاومیش بان غفلت می کرد و یکى دو راس از آنها به محوطه‏اى وارد میشد کسى جرأت جلوگیرى نداشت. «گاومیش حاجى میرزا آقاسى» امروز هم براى اشخاص از خود راضى که بدون ملاحظه به هرجا وارد میشوند مثل است. قسمتى از باروت هائیکه در دوره ناصر الدین شاه صرف جنگ هرات و مرو و توپ‏ها و زنبورک‏هاى شلیک‏هاى اعیاد و ساختن آتشبازى میشده از باروتهاى حاجى میرزا آقاسى و همچنین کاغذی که در دفترخانه دولتى بمصرف میرسیده کاغذ قورخانه معروف و از همان ذخیره‏هاى او بوده است. آخرین خمره‏هاى باروتیکه این شخص ذخیره کرده آنهائى بود که در یکى از سربازخانه‏هاى تبریز فراموش شده دست‏نخورده مانده بود وقتیکه قشون روسها در اواخر استبداد صغیر، بآنجا آمد و شهر را اشغال کرد بواسطه عدم توجه و بوسیله آتش سیگار سالداتها منفجر شد و بیست و سه نفر از مهمانهاى زورکى را بدیار عدم فرستاد.
تفنگهاى ذخیره‏اى او بقدرى بود که از ته‏مانده آن ایوان و بالاخانه‏ها و دوره حوض‏میدان توپخانه را تنگ درز طارمى کردند. آن تفنگها و توپها را نباید بی قدر دانست زیرا تفنگ فرانسه هم در آن عهد کم نظیر بوده است.
خلاصه اینکه حاجى میرزا آقاسى در ایام صدارتش پانصد ششصد پارچه ده دویست سیصد هزار تفنگ، سیصد چهارصد توپ و شاید همین اندازه خمره باروت و پانصد ششصد خروار کاغذ براى دولت تدارک دید. اسلحه آنروز هم همینها و توپ و تفنگ خان دار و دورزن هنوز اختراع نشده بوده است.
اما سبب نقادى مردم از او چند چیز است یکى اینکه حاجى چون خودش ساده زندگى میکرده و صرفه‏جوئى معمول ترکى را داشته و کمخرج بوده است توقع داشته است که همه مثل او باشند باین جهت در عطا و بخشش کوتاه می آمده و چندان پا پى رسیدن حقوق مستخدمین نبوده است. دیگر اینکه مثل عموم سکنه ماوراء قافلان کوه، ترکها را بیشتر از سایرین طرف توجه قرار میداده است. از همه مهمتر تقرب او نزد شاه ناخوش که آنچه میکرده است با کمال بى‏پروائى بوده و سنگى در ترازوى عقاید سایرین نمی گذاشته است. در هرحال آنطوریکه در افواه منتشر است نادان و احمق نبوده و آنچه می کرده است از روى حساب بوده منتهى حساب او با حساب سایرین وفق نم یداده و دوره اقتضاى اقدامات دیگرى نداشته است.

بانی ضرب المثل!
در این باره دکتر مصطفی خلعتبری لیماکی نویسنده وپژوهشگر فرهنگ‌عامه می نویسد: در دارالخلافه تهران، بیش از اینکه آب رودخانه کرج به این شهر جریان یابد چندین قنات وجود داشت که در هر محله و منطقه روان بود. این قنات ها اکثراً وقف بود به این کیفیت که شخص خیرخواه و نیکوکاری به خاطر رفاه خلق خدا اقدام به حفر قنات می کرد تا با این امر ثوابی برای خود ذخیره کرده باشد. معروف ترین قناتی که در تهران جریان داشت قنات مرحوم حاج میرزا علیرضا بود که در سرچشمه، از زمان فتحعلی شاه، حفر شده بود و اکنون هم پس از گذشت بیش از 160 سال ، جریان آن قطع نگردیده. حاج میرزا علیرضا فرزند حاج ابراهیم کلانتر معروف شیراز بود که دروازه شهر شیراز را در جنگ لطفعلی خان و آقا محمد خان به سوی آقامحمد خان گشود و باعث پیروزی وی گردید. قسمت دیگری از قنوات مهم تهران و حومه را حاج میرزا اقاسی ایجاد کرده است. اصولا حاج ملاعباس ایروانی معروف به میرزا آقاسی مردی بود که به کارهای زراعتی و حفر قنات عشق خاصی داشت. او که صدر اعظم چندین ساله محمد شاه بود برای اولین بار نهری از رودخانه کرج برای یافت آباد و وصفنارد جاری ساخت که بعدها این آب را به وسیله نهر دیگری به تهران آوردند تا قنات فرمانفرما در خیابان پاستور امروزی، قنات حاج حسین خان شاهسون نظام الدوله، قنات میرزا علیخان امین الدوله و پارک امین الدوله را در خیابانی به همین نام مشروب سازد. می گویند روزی حاجی تنها و بدون کوکبه به سر قناتی که داده بود بکنند می رود و از عمله چرخکش می پرسد”این قنات به آب رسیده است؟”جواب می گوید”آب کجا بود!این حاج میرزا آقاسی بی خود ما را معطل کرده است ما داریم برای کبوترهای خدا لانه می سازیم”حاجی به او گفته است: بنده خدا برای من آب ندارد برای تو که نان دارد.

منابع:
1-افشاری، پرویز؛ صدراعظم‌های سلسله قاجاریه، تهران، موسسه ی چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1376.
2-لسان الملک سپهر، محمدتقی؛ ناسخ التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، اساتیر، 1377.
3-خورموجی، محمدجعفر؛ حقایق الاخبار ناصری، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، نی، 1363.
4-مستوفی، عبدالله؛ شرح زندگانی من، ج1، تهران: زوار، 1384.

https://www.cafetarikh.com/news/27389/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما