امام باقر(ع) در روایتی میفرمایند اولین کسی که این قبر را پس از گذشت چند سال و ظهور آثار فرسودگی در آن تعمیر کرد و به ترمیم و سنگچینی و علامتگذاری پرداخت و از سایر قبور مشخص ساخت، حضرت زهرا(س) بود.
15 شوال سال سوم هجری یادآور غزوه احد و شهادت سید و سالار شهیدان حضرت حمزه(ع) است، شیرمردی که جان خود را در دفاع از پیامبر اکرم(ص) در طبق اخلاص گذاشت و شربت شهادت را نوشید، به خاطر این جانفشانی و ایثارش بود که پیغمبر(ص) به ایشان لقب سید شهیدان را دادند، آنچه در ادامه میآید اشارهای اجمالی به مقام شامخ حضرت حمزه(ع) است:
*رسول خدا(ص) و قبر حمزه(ع)
محدثان و مورخان نقل کرده اند که: پیامبر خدا(ص) هر سال به زیارت قبور شهدا میرفت و خطاب به آنان می گفت: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّار».(1)
*سفارش امام صادق(ع)
امام صادق(ع) در ضمن توصیه به زیارت مساجد و مشاهد مدینه منوره به معاویه بن عمار میفرماید: «لا تَدَعْ اتیان المشاهد... وقبور الشهداء وبلغنا أنّ النبی صلی الله علیه و آله کان إذا أتی قبور الشهداء قال: «اَلسَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ».(2)
زیارت مشاهد و قبور شهدا(ی احد) را ترک نکن، (زیرا) به ما نقل شده است که وقتی پیامبر(ص) به زیارت قبور شهدا میرفت، میگفت: «السلام علیکم...».
*فاطمه زهرا(س) و زیارت حضرت حمزه(ع)
مرحوم کلینی از امام صادق(ع) نقل میکند: فاطمه(س) پس از رسول خدا(ص) هفتاد و پنج روز زنده بود و در این مدت بشاش و متبسم دیده نشد و هر هفته دو بار روزهای دوشنبه و پنجشنبه به زیارت قبور شهدا میرفت و گاهی محل استقرار مشرکان در احد و همچنین جایگاه رسول خدا را به همراهانش معرفی میکرد، «لَمْ تُرَ کاشرةً ولا ضاحکةً تأتی قبور الشهداء فی کلّ جمعة مرّتین؛ الإثنین والخمیس، فتقول: ههنا کان رسول اللّه وههنا کان المشرکون».
درباره زیارت و حضور حضرت زهرا(س) در کنار قبر حمزه(ع) در منابع شیعه واهل سنّت مطالب فراوانی نقل است؛ از جمله اینکه: «إنّ فاطمة علیهاالسلام کانت تزور قبور الشهداء بین الیومین والثلاثة وتدعو وتبکی حتّی ماتت».(3)
*کرامت شهدای احد در سال 49 هجری
در سال 49 هجری و پس از گذشت 46 سال از جنگ احد و در دوران معاویه بن ابوسفیان، از طرف او دستور صادر شد که در احد قناتی حفر و مجرای آن را در کنار و یا داخل قبور شهدا قرار دهند و با آماده شدن قنات، منادی در مدینه اعلان کرد: افرادی که در احد شهید دارند برای در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جریان آب، این قبور را نبش و اجساد شهدا را به محل دیگر انتقال دهند و بر اساس این دستور به نبش قبور شهدا اقدام شد.
از جمله قبر حمزه(ع) و عمرو بن جموح و عبداللّه پدر جابر شکافته شد، عمال معاویه با تعجب مشاهده کردند که این اجساد تر و تازه ماندهاند، به گونهای که گویی دیروز دفن شدهاند، حتی لباسها و قطیفهها و علفهایی که آنان را پوشش میداد با همان وضع باقی است و کوچکترین تغییری در آن ها رخ نداده است.
به طوری که وقتی بیل کارگر به پای حضرت حمزه خورد، خون جاری شد، و یا آن گاه که دست یکی از شهدا که در روی زخم پیشانیش قرار داشت، برداشته شد خون جاری شد و این کرامت شهدا موجب شد که عمال معاویه از تصمیم خود منصرف شده، قبور شهدا را به حال خود بگذارند.(4)
*نخستین کسی که مزار حضرت حمزه(ع) را ترمیم کرد
امام باقر(ع) در روایتی میفرمایند اولین کسی که این قبر را پس از گذشت چند سال و ظهور آثار فرسودگی در آن، به تعمیر و ترمیم و سنگچینی و علامتگذاری پرداخت و از سایر قبور مشخص ساخت، حضرت زهرا(س) بود.
متن روایت چنین است:
«عن سعد بن طریف، عن أبی جعفر(ع): إنّ فاطمة بنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله کانتْ تزور قبر حمزة علیه السلام ترُمُّهُ وتُصْلحُهُ وقد تعلّمتْه بحجرٍ»(5)؛ سعد بن طریف از امام باقر علیه السلام نقل میکند که دختر رسول خدا، فاطمه زهرا قبر عمویش حمزه را زیارت و آن را ترمیم و اصلاح می کرد و این قبر را با سنگ چینی، علامتگذاری و مشخص ساخته بود.
*پی نوشتها:
1- ابن شبّه، تاریخ مدینه، ج1، ص132 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص932 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص40 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص45
2-کلینی، کافی، ج4، ص561
3- کلینی، کافی، ج4، ص561 ؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص879 ؛ واقدی به نقل از ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص40 ؛ سمهودی وفاء الوفا، ج3، ص932 ؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج36، ص353 وج43، ص90 وج79، ص169 وج99، ص30 ؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص114
4- ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص133 ؛ طبری، تاریخ، ج2، ص319 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص43 ؛ دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج1، ص443 ؛ ابن نجار، اخبار مدینة الرسول، ص57 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، صص14، 264؛ سبکی، شفاء السقام، ص162 ؛ ابن اثیر، اُسد الغابه، ج2، ص55 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص938 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص43
5-ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص131 ؛ ابن سعد، طبقات، ج3، ص11 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص