مطابق با اصل چهار، ظاهراً اقدامات مثبتی در راستای توسعهی کشور انجام گرفت، اما ارزیابی دقیق این فعالیتها نشان میدهد که بسیاری از طرحها، به دلیل عجولانه بودن و بیبرنامگی، شکست خوردند و نتیجهی چندان مثبتی به بار نیاوردند.
با پایان جنگ جهانی دوم و آغاز جنگ سرد طولانی، دو ابرقدرت درگیر در جنگ به این نتیجه رسیدند که تضاد منافع جهان سرمایهداری و کمونیستی فراتر از آن است که بتوان به صلح رسید. بنابراین در جناح سرمایهداری کسانی چون ترومن و مارشال درصدد طراحی سیاستهایی برای مقابله با دنیای کمونیسم برآمدند. ترومن با طرح دکترین بازدارندگی از اشاعهی صلح جهانی سخن میگفت، اما در واقع هدف دکترین وی، مقابله با نفوذ کمونیسم و اتحاد جماهیر شوروی بود. این طرح تنها کشورهایی را که در معرض مستقیم خطر نفوذ کمونیسم قرار داشتند شامل میشد. اظهارات ترومن در نهایت، منجر به تصویب طرح مارشال شد. این طرح کمکهای اقتصادی به کشورهای اروپای غربی را مدنظر داشت.
به دنبال طرح مارشال، ترومن نیز در بخش چهارم نطق افتتاحیهی دورهی دوم ریاستجمهوریاش، با گسترده کردن دکترین خود، از کمک آمریکا و کشورهای ثروتمند به کشورهای فقیر سخن گفت. با این طرح، ایران و بسیاری از کشورهای جهان سوم که در تیررس خطر شوروی بودند نیز از کمکهای آمریکا بهرهمند گردیدند. یکی از اهداف اصل چهار، اعطای کمکهای فنی و اقتصادی به کشورهای عقبماندهی جهان سوم بود.
بر این اساس، فعالیتهای اصل چهار در ایران از سال 1327 با کمکهای مالی آمریکا آغاز گردید و در زمینههای کشاورزی، اقتصادی، بهداشتی، آموزشی و نظامی ادامه یافت. مطابق با اصل چهار، ظاهراً اقدامات مثبتی در راستای توسعهی کشور انجام گرفت، اما ارزیابی دقیق این فعالیتها نشان میدهد که بسیاری از طرحها به دلیل عجولانه بودن و بیبرنامگی، شکست خوردند و نتیجهی چندان مثبتی به بار نیاوردند که در این سطور کوتاه، به تبیین بیشتر این موضوع پرداخته میشود.
طرح ترومن و اصل چهار
بعد از پایان جنگ جهانی دوم، رقابت دو ابرقدرت در فضای جنگ سرد عملاً با سخنرانی ترومن آغاز گردید. ترومن در 12 مارس 1947 با سخنرانی در کنگره، لایحهای را تحت عنوان «بازدارندگی» تقدیم کنگره کرد که بعدها به دکترین ترومن معروف گردید. ترومن در پیام خود به کنگره، ضمن تقسیم جهان به دو قطب کشورهای سرمایهداری و کمونیستی، چنین گفت: «من معتقدم که سیاست خارجی آمریکا باید این باشد که از ملتهای آزادی که در مقابل استیلا و کوششهای انقیادآمیز اقلیتهای مسلح و یا فشارهای خارجی مقاومت میکنند، حمایت کند.»[1]
سخنرانی ترومن در شرایطی صورت میگرفت که کمونیستها در یونان نفوذ کرده بودند و فشار شوروی به ترکیه در جریان بود. بنابراین «ترومن از کنگره تقاضا کرد با اعتباری معادل 400 میلیون دلار برای کمک به یونان (250 میلیون دلار) و به ترکیه (150 میلیون دلار) موافقت کند.»[2] تا با بازسازی ارتش مانع پیشروی کمونیستها گردند.
در این طرح در ابتدا تنها دو کشور یونان و ترکیه در اولویت کمکهای آمریکا قرار داشتند، اما بهزودی مشخص شد که دکترین ترومن برای مقابله با نفوذ کمونیسم کافی نیست، زیرا طرح ترومن تنها شامل کشورهایی میشد که در خطر نفوذ مستقیم کمونیسم قرار داشتند. بنابراین مارشال، وزیر خارجهی ترومن، از کمکهای مالی آمریکا به کشورهای اروپای غربی سخن راند. این کمکها به دو منظور صورت میگرفت: «نخست ایجاد ثبات اقتصادی برای جلوگیری از رشد کمونیسم، دوم کمک به اقتصاد آمریکا از طریق قادر ساختن اروپاییان به خرید کالاهای آمریکایی.»[3]
طرح مارشال مقدمهای برای دکترین گستردهی ترومن گردید. ترومن که موفق شده بود در انتخابات ریاستجمهوری 1948م. برای دومینبار به ریاستجمهوری آمریکا برسد، در نطق افتتاحیهی خود در 20 ژانویه 1949، مبانی جدید سیاست خارجی خود را شامل چهار اصل، بیان کرد که اصل چهارم آن بیش از باقی اصول شهرت یافت. اصل چهار بر کمکهای مالی و فنی آمریکا به کشورهای فقیر دلالت داشت. وی در این اصل خطاب به مردم آمریکا گفت: «ما باید اقدام جدیدی راجعبه قابل دسترس کردن مزایای پیشرفتهای علمی و صنعتی برای بهبود و رشد کشورهای در حال توسعه انجام دهیم.»[4]
بعد از این سخنرانی، بسیاری از کشورها تمایل خود به دریافت کمکهای مالی آمریکا را اعلام کردند. ایران نیز با درخواست وام از آمریکا، علاوه بر آنکه به دکترین ترومن جواب مثبت داد و وابستگی خود به اردوگاه غرب را ثابت کرد، مورد حمایت مالی اصل چهار نیز قرار گرفت. بعد از قرار گرفتن ایران در لیست اصل چهار ترومن، ادارهای با نام هیئت اصل چهار در تهران تشکیل گردید و «پس از آن، شعبی نیز در تبریز، شیراز، بابلسر، اصفهان و شعبهای در خارج تهران مستقر شده و نمایندگانی به اهواز و کرمانشاه اعزام گردید.»[5] و عملاً فعالیتهای این اصل آغاز شد.
آمریکا که نمیخواست در اجرای دکترین ترومن متضرر شود، میبایست طوری عمل میکرد که در درازمدت به منافع اقتصادی نیز میرسید. این موضوع باعث شد تا آمریکا با صدور کالاهای خود، ضمن وابسته کردن کشور به خود، سود هنگفتی نیز از این بابت کسب نماید.
اصل چهار و رویکرد آن به توسعهی ایران
براساس برنامهریزیهای انجامشده، فعالیتهای اصل چهار در ایران بر کمکهای مالی در زمینهی ترویج کشاورزی، مسائل آموزشی، بهداشتی و کمکهای نظامی قرار داشت:
- کمکهای اقتصادی و ترویج کشاورزی، امور بهداشتی
اجرای اصل چهار در ایران در سال 1327 با تصویب قانون برنامهی اول عمرانی کشور همزمان گردید. آمریکاییها ابتدا با تصویب کنگره، اعتباراتی را برای کمک به ایران اختصاص دادند و برای بررسی برنامهی عمرانی کشور نیز مستشارانی را اعزام کردند. یکی از اهداف اصل چهار ترومن در ایران، تغییر الگوی کشاورزی از حالت سنتی به مدرن بود که در تبصرهی چهار قانون برنامهی اول نیز دولت به اجرای آن مکلف شده بود. البته این تأکید به دلیل توصیهی سازمانهای مختلف آمریکایی نیز بود.
آمریکا بهخوبی میدانست که زیربنای توسعهی یک کشور قدرتمند در برابر کمونیسم، به وجود مردم قدرتمند بستگی دارد. بنابراین این امر نیازمند تغییر شیوههای سنتی زندگی مردم بهخصوص در روستاها و مناطق کشاورزی بود. از این رو، در بخش کشاورزی، توجه به تغییر و بهبود ابزارآلات کشاورزی برای افزایش تولید و بهبود معیشت مردمی که در مناطق روستایی به سر میبردند، متمرکز گردید. بر این اساس، شیوهها و ابزارآلات کشاورزی از حالت قدیمی و سنتی تغییر یافت و در عوض شیوههای جدید جایگزین آن شد. با آغاز این فعالیتها، «کمیسیون مشترک ایران و آمریکا برای بهبود امور روستایی تشکیل شد.»[6]
الگوی مورد نظر توسعهی کشاورزی، استفاده از نیروهای آموزشدیدهی مردمی بود. بنابراین آمریکا در اولین اقدام، مبادرت به تربیت نیروهای آموزشدیده کرد و اعتباراتی را نیز در زمینهی آموزش نیروهای تحصیلکرده اختصاص داد. از این رو، تدریجاً مراکز تربیتی و آموزشی در تمام کشور برپا شد؛ بهطوریکه «در پنج سال، حدود نود هزار نفر توسط ادارهی اصل چهار تربیت شدند... و تا پایان دههی سی نزدیک به چهارصد مدرسه در سراسر ایران با کمک مالی اصل چهار و وزارت آموزشوپرورش راهاندازی شد.»[7]
از این پس، توجه به برنامههای اقتصادی و کشاورزی شروع شد. در اولین گام نیز حصول به این اهداف، مستلزم تخصیص اعتبارات مالی بود. بر این اساس، قرار شد تا با مذاکراتی که دولت ساعد انجام داده بود، مبلغ 250 میلیون دلار وام به ایران تخصیص داده شود که دولت آمریکا فقط با پرداخت 500 هزار دلار بهعنوان کمک فنی اصل چهار به ایران موافقت کرد.[8]
هیئت اصل چهار علاوه بر کمکهای کشاورزی و آموزشی، فعالیتهایی را در زمینهی بهداشتی و نظامی نیز انجام داد. در بخش بهداشتی، این برنامه شامل اقداماتی نظیر مبارزه با بیماریهایی چون وبا و مالاریا، بهداشت عمومی، تأمین آب بهداشتی و... بهخصوص در روستاها بود.
در بخش نظامی نیز اقدامات اصل چهار، مشمول کمکهای مالی برای تجهیز نیروی نظامی بود. ایران از نظر جغرافیایی در موقعیت استراتژیک قرار داشت و آمریکاییها بهخوبی واقف بودند که اگر «ایران به دست کمونیستها بیفتد، تمامی منافع اقتصادی و سیاسی غرب در منطقه در معرض خطر شوروی قرار خواهد گرفت.»[9]
بنابراین تقویت بنیهی نظامی کشور با هدف تأمین امنیت داخلی برای مقابله با نفوذ کمونیسم، اصلی اجتنابناپذیر به نظر میرسید. «در همین زمان، اولین قراردادهای نظامی بین ایران و آمریکا منعقد شد.» و در سال 1326 دولت هژیر افزایش بودجهی ارتش از 10 میلیون دلار به 16 میلیون دلار را در دستور کار خود قرار داد.[10] از این رو، آمریکا کمکهای نظامی را با هدف تقویت بنیهی نظامی کشور آغاز کرد، اما علیرغم اهمیت ایران، این کمکها در مقایسه با برخی کشورها چندان زیاد نبود. ارزیابی تأثیرات و عملکرد اصل چهار در ایران
بهطور کلی اقداماتی که براساس اصل چهار در ایران انجام شد، علیرغم ادعای آمریکا و رژیم پهلوی، چندان در توسعهی کشور کارساز نبود.
بررسیها و ادلهی موجود بیانگر این واقعیت است که اصل چهار تأثیری در توسعهی کشور نداشت. دستاورد عینی برنامهی عمرانی اول که تنها شامل «تأسیس شش کارخانهی جدید، احداث مقداری جاده و راهآهن و اجرای معدودی طرحهای غیرعمده و مکانیزه کردن محدود مزارع در بخش کشاورزی»[11] بود، خود گویای عدم موفقیت اصل چهار است. علل این امر را میتوان در عوامل متعددی جستوجو کرد:
1. اولین دلیل مهم در ناکامی طرحها را میتوان منافع ملی آمریکا دانست. دکترین ترومن تنها در راستای سیاست خارجی آمریکا، یعنی مقابله با نفوذ کمونیسم شکل گرفت و نه کمک واقعی به کشورهای فقیر. این سخن متضمن این واقعیت است که بسیاری از طرحها، ضمن عجولانه بودن، متناسب با شرایط بومی و فرهنگی کشور نبود. از طرفی آمریکا که نمیخواست در اجرای دکترین ترومن متضرر شود، میبایست طوری عمل میکرد که در درازمدت به منافع اقتصادی نیز میرسید. این موضوع باعث شد تا آمریکا با صدور کالاهای خود، ضمن وابسته کردن کشور به خود، سود هنگفتی نیز از این بابت کسب نماید؛ بهگونهای که طی این دوران «حجم صادرات آمریکا به ایران به بیست برابر صادرات ایران به آمریکا رسید. این در حالی بود که بسیاری از کالاهای صادراتی آن کشور به ایران جزء مواردی بود که نمونهی آن در ایران نیز تولید میشد.»[12] 2. در رابطه با فعالیتهای کشاورزی نیز اصل چهار چندان مفید واقع نگردید، زیرا ساختار کشاورزی ایران با مشکلات سنتی نظیر مالکیت خصوصی و نظام ارباب و رعیتی مواجه بود. از این رو، اصلاحات در این زمینه، مبارزه با نظام مالکیت خصوصی و ارباب و رعیتی را میطلبید که خود کاری بس دشوار و زمانبر بود. همچنین از ابتدای طرح، قرار بر این بود که فعالیتهای مربوطه با مشارکت روستاییان و افراد بومی انجام شود، اما در موارد بسیاری، کارشناسان آمریکایی استخدام و یا اعزام میشدند.
در چارچوب اصل چهار، گرچه اقداماتی در زمینهی توسعهی کشور صورت گرفت، اما بسیاری از آن طرحها به دلیل عدم برنامهریزی صحیح، شتابزدگی و نیز وارداتی بودن، به بهبود وضعیت کشور کمک چندانی نکردند و بعضاً با وابسته کردن کشور به کالاهای وارداتی، تأثیری منفی در روند توسعه نیز بهجا گذاشتند.
3. در بُعد اقتصادی نیز کمکها متناسب با وضعیت اقتصادی کشور نبود و از آنجا که پول بدون حساب به اقتصاد تزریق میگردید، منجر به بر هم خوردن تعادل اقتصادی میشد. به عبارتی بسیاری از تصمیمات سرمایهگذاری و تجاری بدون برنامهریزی اتخاذ میشد و براساس تحلیل هزینه-فایده صورت نمیگرفت. در نهایت نیز بسیاری از این «تلاشها به بینظمی و سوءاستفادهی مالی از بودجه در سال 1954 ختم شد. علاوه بر این، تزریق ناگهانی دلارها و مستشاران آمریکایی به جامعهی ایران، که پس از سرنگونی مصدق و امضای قرارداد کنسرسیوم 1954 صورت گرفت، آشکارا موجب انحراف بسیاری از ایرانیها شد.»[13]
4. در زمینهی بهداشتی نیز سیستم بهداشتی کشور نه تنها با نقص برنامهریزی مواجه بود، بلکه دچار کمبود امکانات لازم نیز بود. بنابراین بسیاری از روستاها همچنان از کمبود امکانات بهداشتی و بیماریهای واگیردار در رنج بودند و عملاً اقدامات در این زمینه بسیار ناچیز و ابتدایی بود؛ «بهطوریکه تا قبل از تأسیس سپاه بهداشت در سال 1343 وضع درمان و بهداشت روستاهای کشور بسیار نامطلوب بود.»[14]
در رابطه با مسائل نظامی نیز در حالی که کمکهایی جهت تقویت قوای نظامی کشور تعلق یافت، «با وجود تجاوز شوروی به خاک آذربایجان و مناطق کردنشین، ایران در مقایسه با وجوهی که به تایوان اهدا شد، مبلغ قابل توجهی دریافت نکرده بود.»[15] البته این کمکها پس از کودتای 28 مرداد و بهمنظور استیلا بر منابع نفتی، جهت سرکوب نیروهای مردمی افزایش یافت که این موضوع نیز در راستای منافع آمریکا و انگلستان بود!
سخن آخر
فرجام سخن آنکه گرچه ظاهراً اصل چهار ترومن، راهکاری برای کمک به ایران در زمینهی اقتصادی، بهداشتی، نظامی و آموزشی بهشمار میآمد، اما در عمل مشخص گردید که این تدابیر در راستای مبارزه با قطب کمونیسم است که در درازمدت منافع آمریکا را نیز تأمین میکند. به عبارتی گرچه اقداماتی در زمینهی توسعهی کشور صورت گرفت، اما بسیاری از آن طرحها به دلیل عدم برنامهریزی صحیح، شتابزدگی و نیز وارداتی بودن، به بهبود وضعیت کشور کمک چندانی نکردند و بعضاً با وابسته کردن کشور به کالاهای وارداتی، تأثیری منفی در روند توسعه نیز بهجا گذاشتند.*
پینوشتها:
[1]. بهزادی، حمید (1354)، «سیاست خارجی آمریکا از دیدگاه مور گانتا»، مجلهی دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه تهران)، شمارهی 18، ص 65. [2]. نقیبزاده، احمد (1383)، تاریخ دیپلماسی و روابط بینالملل، تهران، نشر قومس، ص 254. [3]. شوندی مطلق، کبری، «جنگ سرد و زمینههای اتخاذ دکترین ترومن»، پایگاه پژوهشی باقرالعلوم و ر.ک.به: وارد، هاریت، قدرتهای جهانی در قرن بیستم، ترجمهی جلال رضای راد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360، ص 309. [4]. قرشی، یوسف و جمیری، محمد (1387)، «اصل چهار ترومن در ایران» مجلهی تاریخ معاصر ایران، شمارهی 46، ص 75. [5]. شوندی مطلق، همان. [6]. ملکوتیان، مصطفی (1381)، «ایران و امنیت ملی آمریکا (1324-1357)»، مجلهی علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم (ع)، شمارهی 16، ص 184. [7]. ابراهیمزاده، فرزانه، سایت تاریخ ایرانی. [8]. قرشی و جمیری، همان، ص 81. [9]. ازغندی، علیرضا (1384)، روابط خارجی ایران 57-1320، نشر قومس، ص 115. [10]. قرشی و جمیری، همان، ص 85. [11]. اشتریان، کیومرث (1378)، جزوهی برنامهریزی دولتی (سیاستگذاری عمومی)، دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی، ص 37. [12]. تاریخ ایران از باستان تا امروز، انتشارات پویش، چاپ 1359، ص 512 و 513. [13]. رینولدز ولف، لیزا (1392)، «کارکردهای اصل چهار ترومن در ایران»، ترجمهی نینا وباب، روزنامهی دنیای اقتصاد، شمارهی 3140، بارکد خبر: 786325. [14]. ازغندی، علیرضا (1384)، تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران 57-1320، تهران، انتشارات سمت، ص 40. [15]. رینولدز ولف، همان.