۰
plusresetminus
متاسفانه یکی از شبهات رایج در عصر کنونی این است که شروع عزا برای امامان شیعه و بویژه سیدالشهدا (ع)، از آن زمان بود که علمای شیعه به تدریج، آن را به صورت یک عبادت و سنّت در آوردند.
آیا عزاداری بر امام حسین (ع) بوسیله علمای شیعه باب شده است؟
 در جوابی اجمالی می توان بیان داشت اولاً: عزاداری بر امام حسین (ع) از زمان پیامبر اسلام (ص) برپا شده است و این مطلب از طریق شیعه و سنّی نقل گردیده. ثانیاً: بعد از شهادت امام حسین (ع) عزاداری آن حضرت توسط اهل‌بیت (ع) برپا و نخستین عزاداران آن حضرت، اسراء کربلا بودند و مکان عزاداری نیز در کوفه و شام بوده است. در مدینه نیز نخستین فرد عزادار امّ سلمه زوجه رسول اکرم (ص) می‌باشد و شیعیان پیرو و تابع سنّت نبوی و ائمه اطهار هستند.

اما در جواب تفصیلی باید گفت که عزاداری بر ابا عبدالله الحسین (ع) و گریه بر مظلومیت آن امام، از زمان کودکی آن حضرت می‌باشد. شخص نبی اکرم (ص) همواره سعی بر زنده نگه داشتن این مطلب می‌کردند و همواره بر مظلومیت امام حسین (ع) گریه و دیگران را نیز توصیه می نمودند. حاکم نیشابوری نقل می‌کند که: «ام فضل دختر حارث می‌گوید: داخل شدم بر رسول خدا (ص) و گفتم خواب بدی دیدم، حضرت فرمودند خیر است ان شاء الله، پس گفتم خواب دیدم که قطعه‌ ای از بدن شما جدا شد و در دامن من افتاد. حضرت فرمودند: به زودی دخترم فاطمه پسری به دنیا می‌آورد و تو بزرگ کردن آن را بر عهده می‌گیری. پس از چند روز خدمت رسول خدا (ص) شرفیاب شدم و آن فرزند را در دامن رسول خدا (ص) گذاشتم پس از مدتی دیدم که چشمان آن حضرت از اشک پر شد و شروع به گریه کردند. گفتم: ای پیامبر خدا (ص) ترا چه می‌شود؟ فرمودند: جبرئیل بر من نازل شد و به من خبر داد که امت من بعد از من این فرزندم را به قتل می‌رسانند و سپس مقداری از خاک تربت آن حضرت را که جبرئیل به او داده بود به من دادند».

روایات زیادی وجود دارد و از طریق شیعه و سنّی نقل شده است که پیامبر (ص) در خانه عایشه، امّ سلمه، فاطمه زهرا (س) و یا حتی در مسجد و میان اصحاب، خود عزای امام حسین (ع) را برپا می‌کردند. علاوه بر این مطلب، به طرق مختلف از طریق اهل سنّت و تشیّع نقل شده است که: حضرت علی (ع) چون برای جنگ صفین حرکت نمودند چون به منطقه کربلا رسیدند فرمودند این مکان جای شهداء می‌باشد که مثل آن‌ها شهیدی نمی‌باشد مگر شهدای بدر. نصربن مزاحم نقل می‌کند: امام علی (ع) به کربلا رسید به او عرض شد: ای امیر مؤمنان اینجا کربلا است. گفت دارای کرب و بلاء (اندوه و آسیب) سپس با دست خود به جایی اشاره کرد و گفت: اینجا محل فرود آمدن و پیاده شدن ایشان است و به جایی دیگر با دست خود اشاره کرد و گفت: اینجا جای ریختن خون ایشان است. حافظ ابونعیم در دلائل النبوه و ابن ابی‌الحدید در شرح نهج ‌البلاغه، سیوطی در خصایص الکبری، امام احمد بن حنبل در مسند، این واقعه را به طرق مختلف نقل می‌کنند.

بعد از شهادت امام حسین(ع) نیز تنها شیعیان کوفه نبودند که بر او عزاداری و نوحه سرایی کردند، بلکه علاوه بر خاندان رسول خدا (ص) که همواره با عزاداری خود سعی می‌کردند که این قیام را زنده نگاه دارند، مردم شهرهایی که اسیران کربلا بر آن‌ها داخل می‌شدند نیز در این عزاداری، آنها را همراهی می‌کردند، به طوری که عزاداری امام حسین (ع) در مرکز حکومت ظلم و ستم یعنی شام نیز توسط همین اسرا برپا شد. حافظ ترمذی نقل می‌کند که: «سلمی می‌گوید: داخل شدم بر ام سلمه (همسر رسول خدا(ص)) در حالی که او گریه می‌کرد، پس گفتم برای چه گریه می‌کنی؟ گفت: رسول خدا (ص) را در خواب دیدم در حالی که سر او خاک ‌آلود بود پس گفتم تو را چه می ‌شود ای رسول خدا؟ فرمودند: شاهد قتل حسین بودم. یعقوبی نیز نقل می‌کند که: «نخستین شیونگر و عزاداری که در مدینه صدا به شیون برداشت، ام سلمه همسر پیامبر(ص) بود».

روایات دالّ بر گریه کردن و عزادار بودن پیامبر اکرم (ص) و صحابه پیامبر، به تواتر در کتب شیعه و سنی نقل شده است، همچنین عزاداری ائمه اطهار (ع)، برای جدشان ابا عبد الله الحسین(ع)، برای هیچ انسان سلیم القلب قابل انکار نیست، که در این مختصر فقط این جمله پرمعنای امام مهدی (ع) در عزای جدشان امام حسین (ع) را اشاره می‌کند که فرمودند: «یا جدّاه یا ابا عبدالله لاَبکین علیک بدل الدموعِ دماً؛ ای جدّم؛ ای ابا عبدالله آن قدر برایت گریه می‌کنم که به جای اشک، خون گریه کنم».

 آری اگر مقام و منزلت اهلبیت (ع) را درک کنیم و مظلومیت و غربت آنها را مظلومیت و غربت خود بدانیم، عشق و محبت‌مان خواه ناخواه ما را عزادار آن عزیزان می‌نماید. وقتی تاریخ شهادت می‌دهد که اولین عزاداران بر امام حسین (ع) جد بزرگوارشان پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار بودند و شیعیان و علمای آنها افتخار تبعیت و پیروی از آن عزیزان را دارند، حال چگونه بدون دلیل، عده‌ای غافل ادعا می‌کنند که عزاداری توسط علمای شیعه شروع و به صورت سنت در آمده است.

منابع:

1-حافظ الحاکم نیشابوری، مستدرک الصحیح ج 3: 176.

 2-خوارزمی، مقتل الحسین: 162.

3-حافظ ابونعیم، دلائل النبوه ج 3: 211.

4-ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه ج 1: 278.

5-سیوطی، خصایص الکبری ج 2: 138.

6-امام احمد بن حنبل، مسند ج 2: 61.

7- حافظ ترمذی، جامع الصیصح، ج 12: 193.

8-یعقوبی، تاریخ یعقوبی ج 2: 182.

منبع: فدس آنلاین

https://www.cafetarikh.com/news/32147/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما