تا آنجا که من تجربه کردم، در ایران طبقه متوسط وجود ندارد، مردم یا فقيرند یا غنی، ثروت گروه مرفه بیشتر در زمینهای حاصلخیز است، که دهقانان در آنجا به کار کشاورزی اشتغال دارند.
برخی معتقدند که ساختار اجتماعی قاجاریان فاقد طبقه متوسط اعم از سنتی و متوسط بود و اکثر مردم در دو طیف غنی و یا فقیر قرار داشتند. این دو گروه از نظر اجتماعی نیز تفاوتهای زیادی با هم داشتند و جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنان متفاوت از یکدیگر بود.
«تا آنجا که من تجربه کردم، در ایران طبقه متوسط وجود ندارد، مردم یا فقيرند یا غنی، ثروت گروه مرفه بیشتر در زمینهای حاصلخیز است، که دهقانان در آنجا به کار کشاورزی اشتغال دارند. پرداخت مالیات مستقیم معمول نیست، زیرا دهکدهها و زمینهای کشاورزی یکساله به بیشترین پیشنهاد دهنده واگذار میشود و او خود مسئول است که با دولت کنار بیاید. مالك، کسی را به عنوان پیشکار یا ناظر برای رسیدگی به املاك و حتی رتق و فتق امور منزل استخدام میکند و میگمارد و او سهم مالك را که همیشه بیشترین مقدار است از دسترنج زحمت کشان بیچاره جمع آوری میکند. حاصل کار چنین است که دهقان همیشه بیچارهتر و درماندهتر و مالك روز به روز ثروتمندتر میشود.»
منبع: جان ویشارد، بیستسالدرایران، ترجمه علی پیرنیا، تهران، نوین، 1363، صص 91- 92