رضاشاه مدعی بود در دوران سلطنت خود اقدامات زیادی برای بالا بردن سطح رفاه مردم انجام داده است. این ادعاها در حالی مطرح میشد که بسیاری از مردم و گروههای اجتماعی حتی در سطوح متوسط از بسیاری از امکانات اولیه محروم بودند. نمود این ادعا را میتوان در کتاب خاطرات اشرف مشاهده نمود.
برخی معتقدند که ساختار اجتماعی قاجاریان فاقد طبقه متوسط اعم از سنتی و متوسط بود و اکثر مردم در دو طیف غنی و یا فقیر قرار داشتند. این دو گروه از نظر اجتماعی نیز تفاوتهای زیادی با هم داشتند و جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی آنان متفاوت از یکدیگر بود.
این سند شامل نامه ای مبنی بر درخواست صدور فرمانی جهت آرامش و آسایش خوانین قاجار به ساعدالدوله می باشد. این درخواست در حالی صورت می گرفت بسیاری از حقوق طبیعی مردم عادی توسط همین خوانین نادیده گرفته و نقض می شد.
جشن های 2500 ساله شاهنشاهی اوج ولخرجی حکومت پهلوی بود. جشن هایی که از اساس بی مورد بود و جالب اینکه در کنار مردم ایران، حتی مجالس خارجی نیز این جشن ها را غیرلازم می دانستند و البته خیلی صریح این نکته را ذکر و به حکومت های خود برای ارسال دیپلمات به این جشن ها انتقاد کردند . . .
جامعه ایرانی از دیرباز از افشاء نمودن اموال و دارایی خود خودداری کرده است و همیشه تمایل داشته است که خود را در نر دیگران فقیر و تنگدست جلوه نماید. این ویژگی از دید جهانگردان خارجی نیز پنهان نمانده است
"ویلهم تل" در برابر نمادی که اشغالگران کشورش گذاشته بودند خم نشد و آنرا به هیچ گرفت و تاوان آن را هم پس داد. او مجبور شد روی سر پسر کوچکش یک سیب بگذارد و به آن شلیک کند.