کندی شاه را مردی ستمکار، حقیر و فاسد میدانست و به قول قاضی ویلیام داگلاس، «بی اعتمادی وی به شاه به اندازهای رسیده بود که درصدد برآمده بود او را وادار به استعفا نماید و برای پسرش تا رسیدن به سن قانونی یک نایب السلطنه بگمارد.»
شاه همواره از روی کار آمدن دموکراتها در آمریکا هراس داشت؛ زیرا بر اساس برخی پیشتصورات نادرست معتقد بود دموکراتها میانه خوبی با حکومت او ندارند. از این رو روی کار آمدن و یا برکناری دموکراتها تأثیر زیادی بر روحیات شاه و سیاستهای داخلی او داشت. نمونه این نوع تأثیرپذیری را میتوان در احساسات شاه بعد از قتل کندی مشاهده نمود. گرچه بعد از این اتفاق محافل سیاسی حکومت پهلوی به ابراز تأسف پرداختند؛ اما درواقع شاه از این رویداد سیاسی ناراضی نبود.
«به دنبال قتل کندی اسداللّه علم ضمن بیاناتی از سیاستهای آمریکا در برابر تحولات ایران قدردانی کرد، در این سخنرانی وی به اختصار گوشهای از تاریخ روابط ایران و امریکا را نیز تشریح نمود و اظهار داشت: آشنایی ملت ایران با مردم امریکا اگر چه کهن نیست اما در همه وقت با دوستی و اتحاد توأم بوده و هرگز تیره و تار نبوده است. در اقتصاد و فرهنگ ملی ما خاصه از ابتدای قرن بیستم خاطره مردان شریفی از قبیل آقای شوستر در خاطره تمام مردم ایران جاویدان مانده است: این مردان و بعد فرزانگان دیگر امریکا کم و بیش همه وقت یاور و مددکار ملت ایران بودهاند... امروز در سرتاسر ایران کارشناسان امریکایی با برادران ایرانی خود متفقاً گره از مشکلات مملکت ما را باز میکنند و همچنین در تمام شئون مختلف مملکتی ما امروز ایرانیانی که در امریکا تحصیل کردهاند و به متد و سبک کار امریکاییان آشنایند تلاش میکنند که مملکت خود را ترقی و پیشرفت دهند. با این وصف کمتر کسی بود که تردیدی در روابط سرد کندی با شاه داشته باشد. کندی شاه را مردی ستمکار، حقیر و فاسد میدانست و به قول قاضی ویلیام داگلاس، «بی اعتمادی وی به شاه به اندازهای رسیده بود که درصدد برآمده بود او را وادار به استعفا نماید و برای پسرش تا رسیدن به سن قانونی یک نایب السلطنه بگمارد.» این نکته پرده از علت شعف شاه از قتل کندی برمی دارد.»
منبع: حسین آبادیان، دو دهه واپسین حکومت پهلوی، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1383، صص 287- 288