بحران دهه ۱۹۳۰ زندگانی را بر مردم بومی مستعمرهها سختتر و ناگوارتر کرد و شکاف اجتماعی بین دهقانان تنگدست و کارگران مزدبگیرد که درآمدشان پابرجا بود - از یک سو، و بین دهقانان بینوا و بورژوازی بازرگان از سوی دیگر، فراختر شد.
بسیاری از تحولات سیاسی و اقتصادی مستعمرات تا قبل از استقلال، تحت تأثیر اقدامات مستعمرات بود. درواقع احاطه و سیطره مستعمرات باعث شده بود تا بسیاری از کشورهای مستعمره بحرانها و شکافهای زیادی را در ابعاد اجتماعی و سیاسی متحمل شوند. گاه این بحرانها ناشی از تحولات جهانی و روابط میان مستعمرات نیز بود. بحران دهه 1930 از جمله این بحرانها است.
«در سراسر دهه ۱۹۳۰ دشواریهای اقتصادی و اجتماعی در جهان بالا گرفت. از آغاز سده بیستم کاشت مواد و محصولات صادراتی گسترش یافته و اقتصاد سرزمینهای مستعمره را به نرخ های جهانی آن گونه کالاها وابسته کرده بود. بحران دهه ۱۹۳۰ نرخ های همه فرآوردههای کشاورزی سرزمینهای بسیار گرم را پایین آورد. این پدیده سبب شد که بار مالیاتی مردم آن مستعمرات سنگینتر شود و استعمارگران مردم مستعمره های آفریقایی را به کارهای اجباری وامی داشتند. از سوی دیگر فزونی گرفتن جمعیت در روستاها شماری از روستاییان را - که از بیکاری و بینوایی به ستوه آمده بودند - به کوچیدن واداشت. به بیان دیگر بحران دهه ۱۹۳۰ زندگانی را بر مردم بومی مستعمرهها سختتر و ناگوارتر کرد و شکاف اجتماعی بین دهقانان تنگدست و کارگران مزدبگیر که درآمدشان پابرجا بود - از یک سو، و بین دهقانان بینوا و بورژوازی بازرگان از سوی دیگر، فراختر شد.»
منبع: مهران توکلی، استعمار، استعمارگری، استعمارزدایی، جهان سوم، تهران، نشر نی، 1385، ص 46
بسیاری از تحولات سیاسی و اقتصادی مستعمرات تا قبل از استقلال، تحت تأثیر اقدامات مستعمرات بود. درواقع احاطه و سیطره مستعمرات باعث شده بود تا بسیاری از کشورهای مستعمره بحرانها و شکافهای زیادی را در ابعاد اجتماعی و سیاسی متحمل شوند.