مروان اعلام کرد که حاضر است در قبال دریافت پول، اسناد محرمانه ارتش مصر را در اختیار موساد بگذارد. اشرف مروان بار دیگر یعنی روز ۵ اکتبر ۱۹۷۳ به سازمان جاسوسی اسرائیل هشدار داد و این بار تأکید زیادی بر حتمی بودن حمله نیروهای مصری داشت.
معمولا هر کس که از کشورش به نفع یک کشور دیگر جاسوسی کند خائن به شمار میآید؛ اما ظاهرا این مساله در مورد اشرف مروان طور دیگری است زیرا وی هم در کشورش مصر و هم در اسرائیل یک قهرمان محسوب میشود؛ و این در حالی است که وی بر اساس مدارک و اسناد کاملا متقن و قابل استناد، در سال ۱۹۷۳ نقشههای جنگی ارتش مصر را در اختیار سازمانهای جاسوسی و امنیتی دشمن یعنی اسرائیل قرار داده بود. اشرف مروان در سال ۱۹۴۴ به دنیا آمد و به عنوان فرزند یکی از افسران ارتش مصر، از جمله یکی از نزدیکترین افراد در میان طیفهای گوناگون پیرامون رئیسجمهور جمال عبدالناصر به حساب میآمد. مهمتر آن که مروان با دختر پرزیدنت ناصر یعنی با مونا ناصر ازدواج کرده بود؛ و اگرچه که ناصر با وجود همه این پیوندها تا زمانی که زنده بود فاصله خود را با دامادش حفظ کرد اما به هر حال مروان به اطلاعات فوقمحرمانه دولتی دسترسی داشت. بعد از مرگ ناگهانی ناصر در سال ۱۹۷۰ نیز دسترسی ویژه مروان به بالاترین سطوح حکومتی مصر حفظ شد و برقرار ماند. او در مقام مشاور انور سادات (جانشین ناصر) در حوزه سیاست خارجی به یکی از شبکههای مهم ارتباطی و سیاسی و به تبع آن به رهبران مختلف جهان عرب مرتبط بود. کشور مصر در اوایل دهه ۱۹۷۰ همچنان در حال مقابله با پیامدهای ناشی از شکست در جنگ شش روزه به سر میبرد. ارتش اسرائیل در سال ۱۹۶۷ و در عملیاتی شبیخون مانند، سراسر شبهجزیره سینا را اشغال و نیروهای مصری را تا آن سوی کانال سوئز عقب رانده بود. وضعیت برای متحدین مصر یعنی سوریه و اردن هم بهتر نبود زیرا این دو کشور نیز با از دست دادن اورشلیم شرقی، کرانه باختری رود اردن و بلندیهای جولان، در عمل بخشهای قابل توجهی از قلمرو خود را به اسرائیل باخته بودند؛ و از آن به بعد بود که بازپسگیری اراضی اشغالی به اولویت نخست جهان عرب بدل شد. در این مقطع بود که مصر توانست با میانجیگری مروان شماری جت جنگنده از نوع میراژ ۵ ساخت فرانسه را از معمر قذافی دیکتاتور لیبی تحویل بگیرد؛ و بدینصورت بود که امکان یک حمله تلافیجویانه علیه اسرائیل ممکن به نظر میرسید. روز ششم اکتبر ۱۹۷۳ و در ساعات آغازین شب یوم کیپور یا همان بزرگترین جشن یهودیان بود که نیروهای ارتش مصر حمله خود را آغاز کردند. این حمله برای نیروهای اسرائیلی بسیار غافلگیرکننده بود؛ زیرا پس از بارها هشدار و اعلام خطر اشتباه، هیچ کس انتظار حملهای از سوی مصر آن هم در یوم کیپور را نداشت. گفتنی است اشرف مروان در اواخر دهه ۱۹۶۰ و پس از آن که چندین سال از مهاجرت خود و خانوادهاش به لندن میگذشت، برای نخستین بار با سازمان جاسوسی اسرائیل موسوم به موساد ارتباط برقرار کرد. داماد جمال عبدالناصر در آن زمان به شدت بیپول بود و احساس میکرد که پدرزن فقیدش به دلیل همان فاصلهای که از دامادش میگرفت، او را تحقیر میکرد. حداقل در فیلمی که در کمپانی نتفلیکس ساخته شد، به نام «جاسوس مصری که اسرائیل را نجات داد»، چنین ادعایی شده است. مروان اعلام کرد که حاضر است در قبال دریافت پول، اسناد محرمانه ارتش مصر را در اختیار موساد بگذارد. اشرف مروان بار دیگر یعنی روز ۵ اکتبر ۱۹۷۳ به سازمان جاسوسی اسرائیل هشدار داد و این بار تأکید زیادی بر حتمی بودن حمله نیروهای مصری داشت. البته رئیس وقت موساد یعنی «تزوی زامیر» حرف مروان را باور کرد و بار دیگر به دولت خبر داد که باید نیروهای ارتش را به حال آمادهباش درآورند اما این بار دیگر کسی به گزارشهای آن منبع موثق سابق اعتماد نداشت. البته اسرائیل به خاطر این برآورد اشتباه تاوان تلخ و سنگینی پرداخت؛ زیرا تا زمان برقراری آتشبس با سوریه در ۲۲ اکتبر ۱۹۷۳ و آتشبس با مصر در ۲۴ اکتبر، بیش از ۲۷۰۰ سرباز اسرائیلی کشته شدند. اگرچه شمار کشتههای سوریه و مصر بالغ بر ۲۰ هزار نفر میشد. اشرف مروان پس از جنگ یوم کیپور نیز به تهیه و ارسال اطلاعات به سازمان جاسوسی موساد ادامه داد؛ زیرا به عنوان مشاور نزدیک پرزیدنت سادات همچنان به جزئیات و اطلاعات بسیار محرمانه و مهم کشورش مصر دسترسی داشت. پس از سوءقصد به جان سادات و مرگ وی در سال ۱۹۸۱ بود که مروان نیز از همه مشاغل دولتی کناره گرفت و بار دیگر به لندن بازگشت و به عنوان یک تاجر بار دیگر نقشی دوگانه و این بار در عرصه تجارت در پیش گرفت. از یک طرف دست به سرمایهگذاریهای کلان میزد و از طرف دیگر دوستانی تازه و پرنفوذ پیدا میکرد. مروان در افکار عمومی مصر به عنوان یک قهرمان ملی شناخته میشد و حتی پس از بروز شایعات در مورد احتمال جاسوسیهای وی در سال ۲۰۰۲، باز هم شهرت نیک خود را حفظ کرد و البته این مساله مرهون روابط نزدیک وی با صاحبان ثروت و قدرت بود. در عین حال مرگ مروان نیز به نوعی اسرارآمیز به شمار میآید. او در ۲۷ ژوئن ۲۰۰۷ و به علت و دلیلی کاملا نامشخص از بالکن آپارتمان خود در طبقه چهارم یک مجتمع واقع در لندن سقوط کرد و در دم جان داد.
منبع: يوري باريوسف، «فرشته: اشرف مروان؛ موساد و غافلگيري روز غفران» ، 1390، به نقل از سایت الجزیره