۰
plusresetminus
۱۶ اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی سپهبد رزم‌آرا نخست‌وزیر محمدرضا پهلوی که برای شرکت در یک مجلس ختم در مسجد شاه حضور یافته بود در حیاط مسجد به وسیله یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام به نام خلیل طهماسبی به ضرب گلوله به هلاکت رسید. طهماسبی در دادگاه مسوولیت قتل را پذیرفت و گفت یک خائن را کشتم.
بازخوانی ماجرای پیچیده و مسکوت ترور حاجعلی رزم آرا

۱۶ اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی سپهبد رزم‌آرا نخست‌وزیر محمدرضا پهلوی که برای شرکت در یک مجلس ختم در مسجد شاه حضور یافته بود در حیاط مسجد به وسیله یکی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام به نام خلیل طهماسبی به ضرب گلوله به هلاکت رسید. طهماسبی در دادگاه مسوولیت قتل را پذیرفت و گفت یک خائن را کشتم.
اما این پایان ماجرا نبود و گفته شد که اعتراف طهماسبی تحت شرایط خاص صورت گرفته و نمی توان به آن استناد کرد. به جز اینها، شخصیت رزم آرا و ارتباط آن با دولت های خارجی سبب شد که افراد و گروه های مختلف برای کشتن وی انگیزه و دلیل داشته باشند. برای نمونه محمد رضا پهلوی، مصدق، آیت الله کاشانی، نواب صفوی و ... همه از رزم آرا ناراضی نبودند. در ادامه این گزارش به برخی از این دلایل و افراد به عنوان عوامل قتل رزم آرا اشاره می شود:

اصل ماجرای ترور رزم آرا چه بوده است؟
روایت رسمی از ترور در مجلس ختم این طور نگاشته شده است که ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی مجلس ختم آیت‌الله فیض قمی از بزرگان حوزه علمیه قم بود و نخست‌وزیر هم از باب احترام حضور هرچند کوتاه مدت در این مراسم را در برنامه روزانه خود قرار داده بود. جمعیت فدائیان اسلام به واسطه رویکرد رزم‌آرا در زمینه نفت که مبتنی بر مخالفت با ملی شدن بود و با این استدلال که او به وابستگی کشور دامن می‌زند و می‌خواهد ایران را به دامان انگلیس بیاندازد، تصمیم به اعدام انقلابی او گرفته بودند. خبر حضور رزم‌آرا در مجلس ختم آیت‌الله فیض که رسید از طرف فدائیان بهترین فرصت تشخیص داده شد. خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام هنگامی که رزم‌آرا وارد صحن مسجد سلطانی شد از پشت او را هدف قرار داد و با شلیک سه گلوله به قتل رساند. رزم‌آرا در هنگام ترور از طرف اسدالله علم مشاور محمدرضا پهلوی همراهی می‌شد، همراهی جنجال‌برانگیزی که زمینه‌ساز برخی گمانه‌زنی‌های بعدی شد. خلیل طهماسبی بعد از سوءقصد بازداشت شد اما چندی بعد با تصویب ماده واحده‌ای از طرف نمایندگان نزدیک به جبهه ملی در مجلس شورای ملی که بر خیانت علی رزم‌آرا و حمایت او از اجانب بر ملت ایران صحه می‌گذاشت، بی‌گناه تشخیص داده شده و از زندان آزاد شد.
 
 
فرضیه نخست: دخالت محمدرضا پهلوی به خاطر ترس از کودتا
معروف است که اولا رزم آرا از طرف دولت انگلیس به محمدرضا پهلوی تحمیل شده بود و همچنین قصد کودتا و کشتن محمدرضا پهلوی را داشت. به دلیل اخیر از دیرباز پژوهشگران تاریخ سیاسی معاصر شخص محمد رضا را در ترور رزم‌آرا متهم دانسته‌اند. 
 
به نظر می‌رسد که رزم‌آرا در روز ترورش قصد رفتن به مسجد شاه را نداشته و اسدالله علم او را با خود به مسجد برده است. امیر اسد اللّه علم نماینده‌ شخص محمدرضا پهلوی و به عبارت واضح‌تر، جاسوس‌ وی در دولت رزم‌آرا بود. وی در جریان ترور رزم‌آرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ خورشیدی نقش اسرارآمیزی بازی کرد که از زوایای تاریک زندگی سیاسی او است. شواهد و قرائن زیادی وجود دارد که از وجود توطئه‌ای از طرف دربار برای‌ قتل رزم‌آرا حکایت می‌کند و علم در اجرای نقشه دربار، نقش مهمی بر عهده‌ داشته است.
 
احسان نراقی  پژوهشگر حوزه فلسفه و جامعه‌شناسی با حضور مهندس عباس امیر انتظام، حسن‌ نراقی، محمد باقر چوبک و رحیم زهتاب‌فرد نقل کرد که‌ پسر سپهبد رزم‌آرا، شخص محمد رضا را در ترور پدرش متهم می‌داند.
 
فرضیه دوم: انگیزه ملی گرایان با عنایت به نطق مصدق در مجلس
برخی مورخان مرور رویکرد و موضع ملی‌گرایان نسبت به عملکرد رزم‌آرا در دوران نخست‌وزیری را با نقل جمله‌ای از محمد مصدق نماینده شاخص ملی‌گرایان در مجلس شورای ملی خطاب به رزم‌آرا در جلسه هشتم تیر ۱۳۲۹ خورشیدی همراه می‌کنند. جایی که محمد مصدق با عصبانیت به سخنان نخست‌وزیر تاخته و گفت: به وحدانیـّت حق، خون می‌کنیم! خون می‌کنیم، می‌زنیم و کشته می‌شویم! اگر شما نظامی هستید، من از شما نظامی‌ترم. می‌کُشم! در همین مجلس شما را می‌کشم.
 
صراحت مصدق در این مقطع در مواجهه با رفتارهای سیاسی رزم‌آرا بسیاری را به این نتیجه می‌رساند که ملی‌گرایان از ترور رزم‌آرا حمایت می‌کرده‌اند. موضوعی که از طرف برخی چهره‌های شاخص فدائیان نیز مورد تایید قرار گرفته است. حاج مهدی عراقی در کتاب ناگفته‌ها از تشکیل جلسه‌ای با حضور نواب صفوی رهبر فدائیان و تمامی اعضای مرکزیت جبهه ملی جز مصدق که به سبب بیماری حضور نیافته بود، پیش از ترور رزم‌آرا و پس از بالا گرفتن شایعات درباره تلاش نخست‌وزیر برای کودتا و انحلال مجلس سخن می‌گوید.
 
از جمله حاضران در این جلسه می‌توان به سیدحسین فاطمی، سیدمحمود نریمان، عبدالقدیر آزاد، مظفر بقایی، سیدابوالحسن حائری‌زاده، سیدحسین مکی، کریم سنجابی و سیدعلی شایگان اشاره کرد. جلسه‌ای چند ساعته که نواب در آن با تشریح وضعیت کشور تنها سد مقابل مسیر ملی شدن نفت را رزم‌آرا دانسته و از حذف او سخن می‌گوید. عراقی می‌نویسد: سید گفت که تنها سد راه حرکت ما یا سد راه اجرای این برنامه‌ها، وجود آخرین تیر ترکش انگلیس، یعنی رزم‌آرا است. اگر رزم‌آرا از سر راه برداشته بشود ما به پیروزی نزدیک هستیم. چه بسا پیروزی را در دو قدمی خودمان می‌بینیم و به یاری خدا این کارها را انجام خواهیم داد.
 
فرضیه سوم: گلوله چهارم و ماجرایی که جدی گرفته نشد
برخی هواداران فرضیه دخالت دربار در ترور رزم‌آرا از طرح این ادعا که اسدالله علم با کشاندن نخست‌وزیر به مسجد شاه مقدمات ترور را فراهم آورد، گذر کرده و حتی از شلیک گلوله از طرف محافظان رزم‌آرا به دستور دربار سخن می‌گویند. از جمله این افراد منوچهر رزم‌آرا برادر نخست‌وزیر ترور شده است. برادر کوچک‌تر رزم‌آرا می‌گوید: برادرم بدلیل هوش و پشتکار و صلاحیت در فنون نظامی ترقی بسیار سریع و بی‌سابقه‌ای تا احراز درجه سپهبدی در ۴۷ سالگی نمود. او در راس ستاد ارتش، کلیه امور حساس و مهم مملکت را زیر نظر داشت و به همین دلیل در ارتش ایران، بخصوص در کادر جوان از محبوبیت و پرستیژ بزرگی برخوردار بود، ولی در مراجع کهنه‌کار و کهنه‌پرست و رجال سیاسی پیر و فرسوده و دربار دشمنان متعددی برای خود ایجاد کرده بود. ترور او ناشی از اتفاق‌نظر سیاست خارجی بین دولت آمریکا و انگلیس بود. عوامل اجرایی و داخلی و بازوی قتل، ظاهر اجرایی‌اش به فدائیان اسلام واگذار شد اما طراحی دقیق و عملی ترور توسط عوامل دربار انجام شد. کارگردانی ترور هم توسط اسدالله علم وزیر کار آن زمان صورت گرفت که خود و خانواده‌اش پل ارتباطی انگلیس در ایران بودند.
 اسدالله علم از مشکوک ترین افراد در ترور رزم آرا به شمار می آید که به طور شخصی و سازمانی، انگیزه های زیادی برای قتل نخست وزیر محمدرضا را داشته است.

پایان نامشخص ترور رزم آرا
همچنان که نوشته شد، علل و عوامل مختلفی برای ترور حاجعلی رزم آرا نقش داشته و از آن بهره می بردند و ممکن است جملگی این عوامل باعث قتل نخست وزیر شده باشد. اما همواره ماجرای ترور رزم آرا از جذاب ترین و در عین حال پیچیده ترین اتفاقات تاریخ معاصر است که در  کتاب های زیادی درباره آن توضیح داده شده است. برای نمونه برخی از این موارد عبارتند از:
 
۱. سال های بحرانی –خاطرات ناصر قشقایی - صفحات۱۲۴ الی ۱۲۶ نشر رسا ۱۳۶۶
۲. خاطرات سیاسی – سرهنگ مصور رحمانی -۱۳۶۴ انتشارات رواق
۳. آن سوی خاطره‌ها - خاطرات سرتیپ شایان فر - وکیل مدافع نواب صفوی
۴. رحمانی، غلامرضا؛ خاطرات سیاسی، تهران، رواق، بی‌تا، صص۲۷۰–۲۷۶.
۵. خاطرات جعفر شریف‌امامی - پروژه تاریخ شفاهی ایران - نشر نگاه امروز ۱۳۸۰ ص ۱۳۵
۶. سیری در نهضت ملی شدن نفت - خاطرات شمس قنات‌آبادی - ۱۳۷۷ - در ص ۲۱۰ الی ۲۲۰ 
۷. پروژه تاریخ شفاهی ایران – مصاحبه دکتر بقایی با دکتر حبیب لاجوردی مصاحبه دوم ۴ ژوئن ۱۹۸۶- ص ۱۳۶ الی ۱۴۹ 
۸. گذشته چراغ راه آینده بی‌تاریخ -ص ۵۴۰–۵۴۲ به نقل از مجله خواندنیها ش ۳۹ و ۴۲ و ۴۴ 
۹. طلوعی، محمود؛ بازی قدرت، تهران، علم، ۱۳۷۳، ج۱، ص ۴۵۰ الی ص۴۵۵
۱۰. خاطرات حسن گرامی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی -تدوین صمد قائم‌پناه -۱۳۸۸
۱۱. خاطرات مرتضی کاشانی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی -تدوین حبیب‌الله مهر جو -۱۳۹۰ 
۱۲. اسرار قتل رزم‌آرا - محمد ترکمان - انتشارات رسا 
۱۳. نامه روزگار - نصرالله خازنی - پروژه تاریخ شفاهی ایران
https://www.cafetarikh.com/news/49888/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما