اختلاف آیتالله کاشانی و دکتر مصدق به دلیل برخی از مسائل جدی روی داد؛ اما به نظر میرسد برخی از افراد نیز با دلایل خاص خود به اختلافات دامن میزدند....
اختلاف و جدایی آیتالله کاشانی و دکتر مصدق یکی از فصلهای غمانگیز تاریخ معاصر ایران است. گرچه اختلاف این دو رهبر سیاسی به دلیل برخی از مسائل جدی روی داد؛ اما به نظر میرسد برخی از افراد نیز با دلایل خاص خود به اختلافات دامن میزدند:
«روزی که عدهای از مخالفین دکتر مصدق توانستند آیتالله کاشانی را نسبت به دکتر مصدق بدبین کنند، تا جایی که آیتالله کاشانی می خواست اعلامیهای در انتقاد از دکتر مصدق بدهد. آیتالله در بیمارستان طرفه بستری بود و من به عیادت وی به آن بیمارستان رفتم و از مخالفین فعال و موثر دکتر مصدق، حائریزاده را دیدم که درباره اعلامیه با قنات آبادی مشغول فعالیت و برو و بیا در آنجا بودند. من در آن روز از مرگ ناگهانی یکی از عزیزترین دوستانم که در نتیجه سقوط هواپیما پیش آمده بود بسیار غمگین و افسرده بودم. وقتی که برای عیادت آیتالله به اطاق وی در آن بیمارستان رفتم چند نفر از روحانیان را که گمان میکنم دو سه نفرشان وکیل مجلس هم بودند در آنجا دیدم. من قبل از احوالپرسی، درباره صدور اعلامیه از آیتالله پرسش کردم و چون آن را آیتالله هم با انتقاد از دکتر مصدق تایید فرمود، من برای نخستین و شاید هم آخرین بار در مورد یک مسئله سیاسی سخت گریستم و عرض کردم این اتومبیلهای کادیلاک که در جلو بیمارستان ایستادهاند، برای قدرتی است که آیتالله دارند و قسمتی از این قدرت هم بستگی به همکاری حضرتعالی با دکتر مصدق دارد و جدائی شما از ایشان موجب شکست هر دوی شما خواهد بود. مطالبی هم آیتالله فرمود که گرچه کم و بیش درست بود اما مطلبی بود که آیتالله میتوانست با خود دکتر مصدق حل کند.»