امیرعباس هویدا به فرقهای تعلق داشت که اسرائیل را کعبه آمال خود میدانستند و بازوی قوی جاسوسی آنان محسوب میشدند.
امیرعباس هویدا علاقه زیادی به اسرائیل داشت. او اسرادئیل را به رسمیت میشناخت و معتقد به برقراری ارتباط نزدیک با اسرائیل بود. این در حالی بود که بسیاری از مردم ایران به دلایل مذهبی با اسرائیل مخالف بودند:
«امیرعباس هویدا به فرقهای تعلق داشت که اسرائیل را کعبه آمال خود میدانستند و بازوی قوی جاسوسی آنان محسوب میشدند. وی از دوران تحصیل در بیروت نسبت به تشکیل یک دولت یهودی علاقه نشان میداد و از این فکر طرفداری میکرد در آن ایام که بحث امکان ایجاد یک دولت یهودی در بخشی از سرزمین فلسطین سخت رایج بود هویدا از جمله اقلیت کوچکی بود که از ایجاد چنین دولتی طرفداری میکرد و میگفت: تنها پادزهر سامی ستیزی تاریخی است.» دلبستگی و وابستگی امیر عباس به یهود و خصوصاً دولت اسرائیل، علاقهای بود که از خانواده پدری و مادری هر دو به ارث برده بود. در دورانی که عبدالحسین سرداری - دائی هویدا - سفیر ایران در پاریس اشغال شده توسط آلمانها بود با تمهیداتی که اندیشید برای نجات جان یهودیان اقدامات چشمگیری کرد. با برخی سران ارتش اشغالگر آلمان از سر دوستی درآمد آنان را به میهمانیهای مجلل در محل سفارت دعوت میکرد برای تفریحاتشان حتی دختران جوان و زیبا تدارک میکرد و با استفاده از روابط نزدیکش با آلمانها جان خانوادههای یهودی ایرانی مقیم پاریس را از مرگ حتمی نجات داد.» اقدام عبدالحسین سرداری به نجات جان یهودیان منحصراً شامل یهودیان ایرانی مقیم پاریس نبود تا با برچسب حس ملیت و هموطن دوستی توجیه گردد.»
منبع: امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، جلد اول، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382، صص 42- 43