مطبوعاتی که مدیرانشان جزو تشکـلهای سـیاسی تـصمیم گـیرنده قـتل بودند، پس از آنکه شاه جان سالم به در برد و آنان ناکام ماندند میکوشیدند تا به گونهای قضیه را به جناح مقابل نسبت دهند تا بدین گونه هم خود را مبرا جلوه دهـند....
بعد از سوقصد نافرجام به محمدعلی شاه، گروه ترور تلاش نمود با انتساب نمودن سوقصد به جناح مخالف، خود را تبرئه نمایند. البته هدف مهمتر این گروه، نشان دادن چهرهای دیگر از محمدعلی شاه نیز بود تا از این طریق مشروطهخواهان را نسبت به محمدعلی شاه بدبین نمایند.
«مطبوعاتی که مدیرانشان جزو تشکـلهای سـیاسی تـصمیم گـیرنده قـتل بودند، پس از آنکه شاه جان سالم به در برد و آنان ناکام ماندند میکوشیدند تا به گونهای قضیه را به جناح مقابل نسبت دهند تا بدین گونه هم خود را مبرا جلوه دهـند و هم با نسبت دادن واقعه به دربار، چهرهای دسیسهگر از شـاه ارائـه کـنند و در جـامعه چـنین وانمود سازند که دشمنی او با مشروطه چنان عمیق است که حـاضر است بـرای بـدنام کردن و سرکوب مشروطه و مشروطهخواهان، به طور تصنعی برای ترور خود اقدام کند. حال آنکه سیر حوادث و کشف حقایق نشان داد که عکس قضیه صادق است.»
منبع: مصطفی تقویمقدم، فراز و فرود مشروطه، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1384، صص 258- 259