بعد از پایان نسبی استعمارگری، کشورهای شمال که عمدتاً شامل کشورهای پیشرفته بود، به این نتیجه رسیدند که پیشرفت اقتصادی بدون حضور و مشارکت کشورهای جهان سوم امکانپذیر نیست. از این رو این کشورها با برپایی چندین کنفرانس گامهایی را در این زمینه برداشتند.
ایران و شوروی در دوره رضاشاه علاوه بر روابط اقتصادی، روابط سیاسی گستردهای نیز داشتند. اما رضاشاه همواره به روابط کمونیستها با دیده سوظن و تردید مینگریست. این تردید در سال 1308 و طی یک اتفاق، بسیار قویتر شد و روابط سیاسی دو کشور را تیره کرد. عدهای معتقدند رضاشاه همواره به دنبال بهانهای برای قطع روابط سیاسی خود با شوروی بود و از آن جریان به خوبی ...
روابط روسیه و ایران در دوره پهلوی در عرصه سیاسی بسیار کمرنگ شد و عمدتا محدود به بخشهای اقتصادی شد. ظاهرا روسیه بعد از پیروزی انقلاب اکتبر 1917 و الغای تمام قراردادهای استعماری، از اهداف پیشین خود همچون رسیدن به آبهای خلیجفارس دست کشیده بود. اما برخلاف تصور، این سیاست همچنان جز اهداف اصلی روسیه بود.
دوران مرکانتیلیسم یا سوداگری بر پایه سیاستهای مختلفی قرار داشت. این سیاستها در بین بسیاری از کشورهای اروپایی مشترک بود و سالها پابرجا ماند. گرچه اکثر کشورهای اروپایی به این سیاستها پایبند بودند؛ اما در موارد نیز دچار اختلاف و کشمکش میشدند.
ایران در دوره قاجار به تدریج در اقتصاد جهانی ادغام شد. از همین روست که جان فوران، ایران عصر قاجار را کشوری در آستانه وابستگی می داند. این مسئله به تدریج در وابسته شدن بیشتر ایران و افتادن بازار ایران در دست خارجی ها خود را نشان داد . . .