آمریکا سیاست نوی در خاورمیانه برگزید و آن اینکه از رخنهگری ملی گرایی عربی و از رویش و گسترش احزاب سیاسی طرفدار ناصر و دشمن غرب - که روسیه شوروی از هر دو پشتیبانی میکرد - جلوگیری کند.
آمریکا که بعد از پایان جنگ جهانی دوم مداخلات استعماری و نظامی خود در کشورهای جهان و از جمله خاورمیانه را آغاز کرده بود، در اولین اقدام برای رخنه به کشورهایی چون مصر تلاش کرد تا مانع از گسترش برخی از جنبشهای ملیگرایانه شود.
«آمریکا سیاست نوی در خاورمیانه برگزید و آن اینکه از رخنهگری ملی گرایی عربی و از رویش و گسترش احزاب سیاسی طرفدار ناصر و دشمن غرب - که روسیه شوروی از هر دو پشتیبانی میکرد - جلوگیری کند. دولت آمریکا برنامهریزی کرد که از یک سو اگر روسیه به هریک از کشورهای خاورمیانه لشکرکشی کند آمریکا وارد جنگ شود و از سوی دیگر به هریک از این کشورها که دوست آمریکا باشد، کمک مالی رساند. این برنامه که برای جنگیدن با کمونیسم ریخته شده بود نه بحران کانال سوئز را گشایش داد نه برگذار کشتیهای اسرائیل از خلیج عقبه راهگشایی کرد. آنگاه آمریکا به نیرومند کردن پیمان بغداد پرداخت که در سال ۱۹۵۵ انگلستان، ایران، عراق و ترکیه بسته بودند. سپس در سال ۱۹۵۷ نفوذ سیاسی و کمک های مالی در اردن به کار برد و به سلطان حسین پادشاه اردن نیرو داد تا از گسترش نفوذ ناصر جلوگیری کند و به عربستان سعودی نزدیک شود. روسیه شوروی، به نوبه خود، در سوریه رخنهگری کرد و آن کشور را واداشت که با مصر «جمهوری متحده عربی» را سرپا کنند، که بیش از سه سال عمر نکرد.»
منبع: مهران توکلی، استعمار، استعمارگری، استعمارزدایی، جهان سوم، تهران، نشر نی، 1385، صص 143- 144