... مکتب عبارت بود از دکانی و گاهی هم بالاخانه ای که مردی معمم و مسن کرایه می کرد و در آن بچه های خردسال را می پذیرفت و دو سه سالی به آنها درس می داد. پدران ماهیانه مختصری به آن معلم که معمولا او را «آخوند مکتبی» می گفتند می دادند.
به پیروان خود یک یک مراجعه کرد آنها را گوشزد نمود که آنچه من میگفتم باطل بود، اساس و پایه ای نداشت آنها جواب می دادند دروغ میگوئی گفتار سابق تو حق بود اکنون در کیش و دین خود شک کرده و گمراه گشته ای .