شاه بیت تمامی جریانها و افراد جامعه روشنفکران در تاریخ معاصر ایران، دین زدایی از گفتمان سیاسی و اجتماعی جامعه ایران بود. با توجه به هویت غربی این جریان، روشنفکران در تجزیه و تحلیل تحولات سیاسی و اجتماعی مرحله به مرحله در صدد حذف دین و رهبران دینی از نهضت شدند، در تحولات آغازین انقلاب مشروطه پس از مهاجرت کبری، مظفرالدین شاه با تشکیل مجلس شورای اسلامی ...
مورخان مشروطه خواه تلاش کرده اند تا فضایی را ترسیم کنند که گویی شیخ فضل الله در زمانه مشروطه، عالمی تنها بود که یار و یاوری نداشت. ماجرا دقیقا بر عکس است؛ روز به روز به طرفدران شیخ افزوده می شد و یکی از راه های ایستادگی و اعدام شیخ نیز ترس از نفوذ و قدرت او بود . . .
آخوندزاده ایرانی ای بود که در قفقاز زندگی می کرد؛ اگرچه مدعی بود که دغدغه زندگی او ایران و ایرانیان است، اما در عمل درکی از رابطه مردم ایران از دین و مذهب نداشت. او حد نهایت بی دینی روشنفکری ایران بود . . .
در پاسخ به این سئوال که چه کسانی برای اولین بار به ساختار استبداد ایران ضربه زد؟ نقل قولی از مرحوم دکتر عنایت در اینجا می تواند مفید شود. این قول که به نحوی اندیشه سیاسی در تاریخ تحولات ایران محسوب می شود معتقد است آیا نوشته های میرزا آقاخان کرمانی، طالبوف، آخوندزاده، ملکم خان با آن تعابیر و اصطلاحات که اغلب بیگانه و برگردانیده زبانهای بیگانه بود مانند ...
از عهد عباس میرزا که ایرانیان با مسئله تجدد مواجه شدند، تلاش ها برای درک و فهم آنا ادامه داشته و دارد. آنچه در آثار عصر قجری می بینیم، نوعی نگرش سطحی به تجدد و تجددطلبی است. گویی آنها آنچه به واقع در غرب گذشته بود و مسیری که غرب طی کرده بود را نمی توانستند دریابند . . .
یوسف اباذری جامعهشناس و استادیار گروه جامعهشناسی دانشگاه تهران سه شنبه هجدهم آذر ماه در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در نشست «پدیدارشناسی فرهنگی یک مرگ؛ بررسی جامعهشناختی پدیده درگذشت مرتضی پاشایی» سخنانی ارایه کرد که دامنه آن تا امروز ادامه داشته و واکنشهای بسیاری در نقد و تحلیل آن ادامه یافته است.