آزادی یکی از مفاهیم اساسی در حکومت مشروطه بود. این موضوع در قانون اساسی مشروطه نیز در بندهای مختلفی انعکاس یافت. با این حال مفهوم آزادی قبل از پیروزی مشروطیت چندان مشخص نیست. از این رو بسیاری از علما به صف مشروطهخواهان پیوستند. شیخ فضل الله نوری نیز از جمله این افراد بود. شیخ فضل الله نوری مواضع یکسانی درباره مشروطه نداشت.
کسروی و کسروی گری و آیینی که او اورده است را خوانده و شنیده ایم. با همه این احوال تاریخ نگاری کسروی تا حد زیادی مبتنی بر واقعیت است. از آن جمله اینکه برخلاف بسیاری از منتقدین شیخ فضل الله که مدعی اند او دنبال مال و ثروت بود، می پذیرد که او دغدغه دین داشت . . .
مشروطه خواهان کمتر توانستند از آزادی های اعمال شده در این دوره بهره درست ببرند. آنان به جای مقابله با استعمار و استبداد به مواجهه با دیانت و مقابله با شیخ فضل الله پرداختند. در این میان باید به روزنامه های مشروطه خواه اشاره کرد که دست در دست استعمار به مقابله با روحانیت پرداختند. افسوس که این فرصت مغتنم صرف تلاش های بی موردی شد . . .
مورخان مشروطه خواه تلاش کرده اند تا فضایی را ترسیم کنند که گویی شیخ فضل الله در زمانه مشروطه، عالمی تنها بود که یار و یاوری نداشت. ماجرا دقیقا بر عکس است؛ روز به روز به طرفدران شیخ افزوده می شد و یکی از راه های ایستادگی و اعدام شیخ نیز ترس از نفوذ و قدرت او بود . . .
شیخ فضل الله و طیفی از روحانیون که با اندیشه روشنفکران در عصر قاجار و تلاش آنان برای مقابله با اندیشه های وارداتی مخالف بودند، به اندیشه مشروطه مشروعه روی آوردند. اما سوال این است که آنها چقدر به مشروطه مشروعه معتقد بودند . . .
شبهه مهمی که در باره شیخ فضل الله مطرح شده است و همچنان نیز در این باره طرح بحث می شود، همراهی و همکاری او با محمدعلی شاه و تلاش برای تداوم قدرت اوست. بنابراین برای رفع این مسئله باید به سوالی مهم پاسخ دهیم . . .
شیخ فضل الله آنقدر آماج تهمت ها و انتقادات ناروا قرار گرفته است که گویی او از اساس با همه وجوه دنیای مدرن مخالف بوده است. این در حالی است که او همه آنچه را که باعث پیشرفت ایران می شد می پذیرفت و تنها با غربی شدن ایران مشکل داشت . . .
شیخ فضل الله نوری تمام تلاش خود را کرد تا مذهب از سیاست تفکیک نشود. وی پس از نخستین جشن سالگرد مشروطیت، اعلامیهای منتشر کرد و به شعارها و راه و رسم آزادیخواهان شدیدا اعتراض کرد و گفت . . .
به شیخ فضل الله نوری تهمت و اتهام زیادی بسته شد. او را حامی استبداد دانستند و فردی که تلاش می کند تا قدرت محمدعلی شاه را حفظ کند. این در حالی بوده و هست که شیخ فضل الله به کل مخالف استبداد و طرفدار مشروطه مشروع بود . . .
شیخ فضل الله نوری شاید با برخی از مفاهیم غربی که به اسلام ضربه می زند مخالف بود و آنان را برنمی تابید؛ اما آنچه از غرب با اسلام همراه و همگام بود را با کمال میل می پذیرفت. از جمله این ابزارهای جدید بانک بود. بانک از جمله نهادهای غربی بود که به ایران آمد و به تدریج جای خود را در کشور ما گشود . . .
شیخ با آزادی به معنی « رهایی از ستم و فشار حکومت» و نیز « حق انتقاد سازنده از اولیای امور، و بیان مصالح و منافع فردی و اجتماعی»، مخالفتی نداشت، بلکه باید گفت شرکت فعالش در جنبش تنباکو و نهضت عدالتخانه، جز به انگیزه دستیابی به این امر نبود. کارنامه زندگی شیخ، خاصه فصل درخشان...
در این اثر بیش از هرچیز به مسیر و سرگذشت حیرت آور و چرخش کامل اعتقادات سیاسی و دینی شیخ ابراهیم زنجانی بعنوان یک فعال سیاسی تاثیر گذار و بسیار پر جنب و جوش در جریانات تاریخ مشروطیت ایران میپردازد .
نکته ی جالب توجه در طرح اتهام همکاری با استبداد به شیخ نوری عمدتا در سایه ی چشم پوشی بر همکاری های پشین ایشان با علمای مشروطه خواه در نفی و طرد استبداد است و عمدتا متمرکز بر فراز پایانی عمر ایشان و زمان حکمرانی محمد علی شاه می باشد
افرادی که بدون پیشداوری و تلقین قبلی، به مطالعه تاریخ میپردازند و مثلا میبینند که قرارداد استعماری «رویتر» را که در تاریخ نظری ندارد، افراد مشروطهخواهی نظیر میرزا ملکم خان و میرزا حسن خان مشیرالدوله طراحی کردند.
شهید شیخ فضل اللّه نوری با بصیرت و هوشیاری به مبارزه با استبداد و استکبار برخاست و با آگاهی بخشیدن به مردم، آنها را متوجّه هجوم فرهنگ منحط غرب در جامعه کرد و در دفاع از شریعت ناب اسلامی، الگویی از حکومت را نشان می¬داد که در آن فقیهان، نگهبان واقعی مصوّبات مجلس باشند؛ او سرانجام در راه اجرای شریعت اسلام ناب و تثبیت الگوی حکومتی خویش، جان خود را فدا ...