آخوندزاده ایرانی ای بود که در قفقاز زندگی می کرد؛ اگرچه مدعی بود که دغدغه زندگی او ایران و ایرانیان است، اما در عمل درکی از رابطه مردم ایران از دین و مذهب نداشت. او حد نهایت بی دینی روشنفکری ایران بود . . .
در ابتدای مشروطه که تا حد زیادی زمینه فعالیت نخبگان فکری فراهم شده بود و برخی از آنها توانستند وارد مجلس شورای ملی شوند، بخش عمده وقت و انرژی آنها صرف دعوای فلسفی بر روی تعریف مفاهیمی مانند آزادی، برابری، قانون و.. شد. اختلاف نظر بحث و مناظره از ویژگیهای محیط روشنفکری است؛ اما مدیریت توسعه به انسجام، اجماع نظر و تعیین اصول مشترک و همگرایی نیز دارد....
از عهد عباس میرزا که ایرانیان با مسئله تجدد مواجه شدند، تلاش ها برای درک و فهم آنا ادامه داشته و دارد. آنچه در آثار عصر قجری می بینیم، نوعی نگرش سطحی به تجدد و تجددطلبی است. گویی آنها آنچه به واقع در غرب گذشته بود و مسیری که غرب طی کرده بود را نمی توانستند دریابند . . .