چون نادر شاه افشار به سلطنت رسید به ژنرال روسی که شهرهای شمال ایران را در اواخر دوره صفویه اشغال کرده بود پیغام داد و از او استفسار نمود که آیا کشور ایران را ترک می کند یا اینکه مایل است فراشان سلطنتی او را بیرون کنند
انگلیس و بسیاری از قدرتهای خارجی با ستایش از رضاخان، او را منجی ایران دانسته و معتقد بودند که در دوره او زمینه مساعد برای گسترش روابط خارجی و نیز مساعد شدن وضعیت مردم شکل خواهد گرفت؛ اما با گذشت زمان بسیاری از این تحلیلها اشتباه از آب درآمد.
در یکى از افسانه ها ى هندوان مى خوانیم: کسى که این الماس را از خود کند، جهان از او مى شود؛ اما تمام بدفرجامى زاده ى این الماس را هم از آن خود خواهد کرد. تنها "خدایان" و زنها مى توانند آن را داشته باشند و از گزند آن در امان بمانند.
هنگامی که نمایندگان نادر نامه و پیشکشهایی از وی نزد «آقا بانو» بردند و امپراتور از پیشنهاد نادر مبنی بر «اتحاد و یگانگی و مواصلت فیمابین زهره و مشتری» آگاه شد
نبرد باغ آورد که با نام نبرد مرادتپه هم شناخته می شود آخرین درگیری مهم طی جنگ ایران و عثمانی در فاصله سال های 1730 تا 1735 بود . ارتش ایالتی عثمانی در قفقاز پیش از آن که بخش اصلی سپاهیان ایرانی وارد نبرد شوند به طور کامل توسط گارد پیشرو ارتش نادر منهدم شد .
روستامرد ابیوردی که از نظر نظامی بینظیر بود. او فرزند شمشیر، پرورده شمشیر و حاکم بر شمشیر بود و جز این نمیدانست که خودی و بیگانه و دوست و دشمن همه را با یک شمشیر براند.»
در مملکت من برای هر پنج خانواده یک دیگ کافی است !» نادرشاه قبل از هر کاری مالیات سه ساله را به شکرانه فتح هندوستان بخشیده بود به عنف و شکنجه از رعایای بیچاره ستانده آنچه جواهر در خانه مردم بود به بهانه اینکه در دهلی دزدیده شد ! به زور از آنها گرفت و به کلات فرستاد
" ما مملکت و خود را به هیچ وجه از تو دریغ نداریم؛ اما لازم مواصلت چنان است به مذهب حضرت عیسی ( ع ) که داماد وارد حجله ناز می گردد. هر گاه شما اراده اتحاد و یگانگی دارید باید چند یومی به عنوان ملاقات وارد این دیار گردید و با هم نمک خورده بعد الیوم نظر به خواهش شما معمول خواهم داشت.