تختى، در سال 42 فعالیتهاى سیاسى خود را افزایش داد و این امور از چشم ساواک پنهان نماند. به مین جهت او را احضار کردند ولى او در ساواک حضور نمىیافت. بدین لحاظ، ساواک براى او مشکلاتى ایجادکرد. در المپیک 1345 ش. توکیو تختى، ناکام ماند.
شاهحسینی نه قتل و نه خودکشی را محتمل نمیداند و میگوید: «او انسان معتقدی بود؛ اما احتمال سکته مغزی بر اثر فشار روحی و روانی را میتوان داد و شاید در هتل آتلانتیک سابق و هتل استقلال امروز سکته کرده بود ...»
تختی یک افسانه نیست بلکه یک الگو محسوب میشود؛ فردی که بسیار متعهد و مومن بود و دیگران برایش بسیار باارزش بودند به طوری که حتی حقوق خود را به افرادی که بضاعت مالی نداشتند و یا دانشجویانی که پول برای تحصیل نداشتند، میداد. تمام این خصوصیات دهان به دهان گشته و باعث شده که هر سال در مراسم سالگردش جمعیت زیادی حضور داشته باشند و مردم بعد از 47 سال از درگذشتش ...
بسیار جوانمرد و پرتلاش بود. ما سالها در اردوهای متفاوت با هم بودیم و ندیدم ایشان حتی لحظهای دست از تلاش بردارد. چند سالی از ایشان کوچکتر بودم. گاهی من و سیفپور و بچههای جوانتر شلوغ میکردیم و به اصطلاح توی سر و کله هم میزدیم و حتی گاهی دعوا هم میکردیم، ولی ایشان با همه فرق داشت و نصیحتمان میکرد که با هم دوست باشیم و وقت خود را بیهوده تلف ...
یکی از خادمان حرم رضوی، درباره آخرین زیارت تختی می گوید:«شادروان تختی، در حالی که دو دستش را محکم به پنجره ضریح قفل کرده و صورتش را به ضریح چسبانده بود، به شدت گریه می کرد و با ناله می گفت: یا امام رضا، من غلامرضا، غلام تو هستم
کتاب بچه خانی آباد تالیف مهدی حق بین و زهره زارع ، توسط مؤسسه فرهنگی هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است. کتاب مذکور شامل داستانها و در برخی موارد نوشته های مستند و گزارش است. همچنین در بخشهایی از کتاب گاه شماری از احکام قهرمانی تختی بیان شده است و مباحث سیاسی، اجتماعی زندگی جهان پهلوان تختی مورد توجه قرار گرفته است.
اگر قرار باشد در تاریخ یکصدساله ورزش ایران، که میلیونها عکس و تصویر از رخدادها و شخصیتهای موجود در آن به جا مانده است فقط دو، سه تا عکس تاریخی انتخاب کنیم، یکی اش همین است. همین عکس بی نظیری که تمام حقایق سیاسی زندگی تختی را به تنهایی بر دوش می کشد. همین صحنه ای که باعث شد بسیاری از نویسندگان دهه پنجاه و همدوره ایهای تختی، آن را به عنوان آغازگر رو ...
این گفتارها، این تهمت ها، این ناسزاگویی ها آن هم در آن محیط که نه نشریه یی بود و نه دستگاهی مرا کاملاً از پای در آورد، حتی دیگر نصایح دوستانم را هم فراموش کردم. جوانی مایوس و دل شکسته بودم که لباسهای تمرینم را به دوش میکشیدم و با موتور سیکلت برادرم به خانه میرفتم...
من با اجازهى شما و از طرف همهى مرد و زنى که در اینجا حضور دارند و نیز چند برابر این جمعیت که امروز راه بر آنها بسته شد و به آنها اجازهى شرکت در این مجلس داده نشد و مىدانم همه با ما همصدا هستند، با اجازهى همهى شما و از طرف همهى شما این محل را نامگذارى مىکنم به استادیوم غلامرضاى تختى..
شناخت من از ایران از طریق تختی بود. او ورزشکاری بود که از زورخانه به کشتی آمده بود و ارتباط خوب و صمیمانهای با مردم داشت. او مردی ساده بود که عاشق مردم سرزمینش بود. همین خلق و خویش باعث در اولین حضورم در ایران با او دوست شوم و بارها او را ببینم به ویژه در خلال مسابقات کشتی. او فقط یک قهرمان کشتی نبود، تختی بسیار فراتر از یک قهرمان عمل میکرد، به ...
تاریخ ایران زمین، تاریخی سراسر حماسی و مشحون از پهلوانی و سلحشوری است که حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه خود مهر جاودانگی به آن زده است و شاید اگر فردوسی در دوران معاصر وجود داشت، نام "جهان پهلوان تختی" را هم در ردیف قهرمانان و پهلوانان اساطیری و افسانهای کتاب خود قرار میداد.
مرحوم تختی از قشر توده مردم و طبقه متوسط جامعه بود. او در یک خانواده کاملا مذهبی بزرگ شده بود که با مسجد و محراب آشنا بود ضمن آنکه علاوه بر چهره مذهبی یک چهره پهلوانی داشت که نه از جانب خود بلکه بر اساس عمل، مردم به او لقب پهلوانی داده بودند.
یکی از جالبترین بخشهای این گزارش به شرح 72ساعت پایانی زندگی غلامرضا تختی اختصاص دارد؛ شرحی که با محور قرار دادن شائبه خودکشی تختی به نگارش درآمده و همچون سایر رسانههای آن روزها حرفی از احتمال به قتل رسیدن در آن نیست. بسیاری از کارشناسان معتقدند آن روزها با دستور حکومت ، شائبه خودکشی تختی بیش از دیگر احتمالات در رسانه ها مطرح شده بود .
تختی تجسم پوریای ولی بود. داستان کشتیاش برای فینال و طلا با مدوید قهرمان بزرگ کشتی روسیه و رقیب همیشگی تختی افسانه و اسطوره شد. بعد از کشتی یوری شاهمرادف، سرمربی تیم ملی کشتی روسیه به طرف تختی میرود و او را در آغوش گرفته و میبوسد. تختی علت این کار را بازگو نمیکند و مسوولان که از آن رفتار شاهمرادف متعجب شده بودند از خودش میپرسند و او میگوید که ...
کیهان ورزشی هم روی عکس تمام قد تختی تیتر زده بود: «دل "شیر" خون شده بود.» تیتری که برای اولین بار خبر مرگ پهلوان را منتشر کرده بود. آن روز همهٔ جلدها پر بود از خرده خبرهای مربوط به تختی. اطلاعات، روی جلدش ماجرای مرگ را لحظه به لحظه با توصیف چگونگی آن شرح داده بود.