قاسم صرافان از یاران حسین(ع) بیشتر میگوید از حر و جون سفیدبخت. از رشادتها و مظلومیتهایشان. از پشیمانی حر و از قناعت طبع جون. شب، شب یاران حسین(ع) است. شب ستارههای بیشمار در مدار ماه مجلس.
باب دوم از ماجرای مسلم که به پایان میرسد از یوسفعلی میرشکاک دعوت میشود که به بالای سن بیاید. زبان شوخ و نگاه تیز شاعرانه اش از منشش پیداست. از شخصیتر شدن شعر شاعران پا به سن گذاشته میگوید و از خواندن غزل به یاد ماندنیاش: «خیز و جامه نیلی کن...» سرباز میزند تا ما را دعوت کند به ژرفای یکی از همین شعرهای به قول خودش شخصی شده. شعری که ترکیبی ست از ...
یکی دیگر از ماجراهای سخنرانیهای من، مربوط به سخنرانی در مسجد جلیلی تهران میشود(فکر میکنم این برنامه در سال ۱۳۵۴ بود). در مسجد جلیلی، نماز جماعت به امامت آیتالله مهدوی کنی برگزار میشد.
از آنجا که شاهزادگان و درباریان قاجاری نتوانسته بودند آرامگاهی اختصاصی برای شاه شهید! بنا کنند، به یکی از استادان برجسته سنگتراشی آن زمان بهنام استاد حسین حجار (حجارباشی) در یزد دستوری مبنی بر ساخت سنگ قبری برای ناصرالدینشاه دادند
گفت: تیر کریم خطا نمی شود. ما دقت کردیم و دیدیم گراز پس از طی چندین قدم واژگون گردید و به زمین خورد. وقتی بالای سرش رسیدیم مشاهده کردیم تیر کریمخان از یک سوی بدن جانور وارد و از سوی دیگرش خارج شده و به خاک نشسته است.
هم سگ خرید و فروش می کرد،هم دعواهاش حسابی سگی بود.یک روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن.....!!
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IRکلیپ صوتی «هر بلایی کز تو آید رحمتی است» را با توجه به اشاره چندباره رهبر انقلاب به شعری از پروین اعتصامی، درباره لزوم شکرگزاری پروردگار در همه حالات تهیه و منتشر کرد.
اِسْپیتا: اِسْپیچو/ سفیدچاه. روستایی در جنوب شهر گلوگاه در استان مازندران که گورستانی مشتمل بر هزاران گورسنگ کهن و نگارین در آن واقع است. گورنگارههای اسپیتا در بردارنده نقشهایی از کهنترین باورهای آیینی و اسطورهای است. از باورهایی در پیوند با ستایش مظاهر طبیعت تا باورهایی در پیوند با زروان و میترا.
این اسکلت در شهر تاریخی و باستانی متعلق به پنج هزار سال قبل از میلاد مسیح پیدا شده است و با یک تیر آهنی در قلبش به زمین میخکوب شده بود.باستانشناسان معتقدند به احتمال فراوان این اسکلت به دوره مبارزه با خون آشامها بر میگردد و تیر آهنی را نیز بعد از مرگ این خونآشام در قلب او فرو کردهاند.قدیمیها بر این باور بودند که این تیر مانع خروج ارواح شیطانی ...