برنامه بازدید شاه از دانشگاه صنعتی آریامهر در روز ۱۱ آبان ۱۳۴۵ برگزار شد. من همان روز خودم را به مریضی زدم و در خانه ماندم. آن روز دانشگاه پزشک خود به نام آفتاندلیان ـ که ارمنی هم بود ـ را به منزل ما فرستاد تا مرا معاینه کند و ببیند واقعا مریض هستم یا نه. او به منزل ما آمد و قضیه را متوجه شد ولی نامردی نکرد و سه روز برایم استراحت نوشت و من نه تنها ...
مقدم پیش از مرگش افرادی را از ساواک به دولت موقت معرفی کرد و آنها در دولت موقت مشغول به کار شدند. اعضای اداره هشتم هم از جملۀ این افراد بودند که به نخستوزیری رفتند و اداره ضد جاسوسی را دوباره برپا کردند.» اما منوچهر هاشمی آخرین رئیس ادارۀ هشتم ساواک یکی از معاونانش را عامل برقراری این ارتباط و آغاز همکاری میان اداره هشتم و دولت موقت میداند. او میگوید:...
این دو نفر گرچه در حرم زندگی میکردند، در زمرۀ زنان شاه نبودند اما شاه «مقرّری و مواجب و همۀ اسباب تجمل به جهت آنان مقرر» کرده بود. دستۀ استاد مینا را به دست گلبختخانم سپرده بودند و دستۀ استاد زهره را به دست کوچکخانم. این دو دسته همیشه با هم رقابت میکردند و چشم و همچشمی آنان زبانزد درباریان بود؛ چنان که وقتی در دربار میان دو نفر دشمنی برمیخاست،...
پس از ظهور امام زمان (عج) حضرت خود را بقیةالله میخواند و مردم هم به او با عنوان بقیةالله سلام میکنند. گویی امام زمان به مردم میگوید: «ای مردم آن کسی که خدا برای نجات شما باقی گذاشته بود، من هستم».
در تفکر عرفانی شیعی وقتی که از ولایت مطلقه سخن به میان می آید لاجرم باید در مراتب هستی شناسانه سیر نمود و ولی بر حق را نه در زمین بلکه در آسمان ها جست؛ این جستجو نه در سیر تاریخی و نه در وجود جسمانی صاحب ولایت بلکه در مقامات قدسی و الهی گونه وی است.
غار حرا از جمله مکانهای مقدس واقع در اطراف شهر مکه است که هر روزه صدها نفر از زایران از ملیتهای مختلف با گذر از پیچ و خمها در دل کوه خود را به این مکان که محل نزول نخستین آیات قران کریم است؛ می رسانند و ساعاتی را با خالق خویش به راز ونیاز میپردازند.
کسی میگفت: مادرم چندسال قبل مرده بود، یک شب خوابش را دیدم، گفت: پسرم! هیچچیزی مثل صلوات روح من را شاد نمیکند؛ بهترین هدیه که به من میدهی، این ذکر است.
در خاطرات اسدالله علم هم بخشهایی از توجیهات پیاپی شاه نقل شده است که گفته است: «اکثریت ساکنان آن جزیره عرب هستند و به زبان عربی سخن میگویند. به لحاظ اقتصادی مجمعالجزایر بحرین دیگر اهمیت ندارند، زیرا نفت آنجا تمام شده و صید مروارید نیز صرفه اقتصادی ندارد.»
تا به حال 30 شخصیت از سوی ایران در سازمان یونسکو به ثبت رسیده اند. اما آیا مفاخر ایران به همین چند مورد محدود می شوند؟ چگونه فردی برای ثبت در سازمان یونسکو انتخاب می شود؟