۰
plusresetminus
روایتی از عاقبت حاج ابراهیم خان کلانتر

وقتی شاه قاجار چشم وزیر جهودزاده را میل می کشد

در دوره سلطنت آقا محمد خان قاجار، خانهای قجر در ولایات ایران حکم می راندند که اکثراً «قوانلو» و بعضاً «دولو» بودند. ولی در اوایل سلطنت فتحعلیشاه، حاجی ابراهیم خان کلانتر_اعتمادالدوله_ رفته رفته خویشانش را یکی پس از دیگری به حکومت گماشت تا جاییکه در سراسر ایران منطقه ای نبود که از حیطه نفوذ فامیل او_هاشمی_ برکنار مانده باشد.
وقتی شاه قاجار چشم وزیر جهودزاده را میل می کشد
جوان و تاریخ- کشکول

وقتی شاه قاجار چشم وزیر جهودزاده را میل می کشد

در دوره  سلطنت آقا محمد خان قاجار، خانهای قجر در ولایات ایران حکم می راندند که اکثراً «قوانلو» و بعضاً «دولو» بودند. ولی در اوایل سلطنت فتحعلیشاه، حاجی ابراهیم خان کلانتر_اعتمادالدوله_ رفته رفته خویشانش را یکی پس از دیگری به حکومت گماشت تا جاییکه در سراسر ایران منطقه ای نبود که از حیطه نفوذ فامیل او_هاشمی_ برکنار مانده باشد.

سرانجام نفوذ روزافزون خانواده هاشمیه، سبب تحریک حسادت نزدیکان و اطرافیان شاه شد و ایشان شاه را از قدرت شیطانی جهود زاده جدید الاسلام به هراس افکندند. فضل الله منشی در تاریخ ذوالقرنین در این رابطه می نویسد:

«... بر حسب امر اعلی، چنین تدبیر کردند که در روزی معین، حاجی و متعلقانش هر جا هستند اسیر بند و گرفتار کمند خاقان ظفرمند گردند و کسانی معتمد به اطراف ولایات فرستادند و در روز غره شهر ذیحجه 1215 حاجی و کسانش را زنجیر سیاست بر پا نهادند و اوضاعی که سالیان دراز چیده بودند، در یک روز برچیده شد.‌‌»

چنین بود که روز اول ذی الحجه ۱۲۱۵ قمری (۲۶ فروردین ۱۱۸۰ه. ش.) او را دستگیر کردند و به طالقان فرستادند. حدود یک ماه بعد به دستور شاه قاجار، چشم او را میل کشیدند و زبانش را بریدند و به قتلش رساندند. بیشتر فرزندان و بستگان او نیز سرنوشتی مشابه داشتند. اموال حاجی به نفع شاه ضبط شد و سمتش به میرزا محمدشفیع آصف‌الدوله رسید. در قتل عام خانواده هاشمیه، از کلیه کسان و فرزندان ابراهیم خان کلانتر، تنها دو فرزند خردسالش باقی ماندند و این دو طفل که دو قلو بودند، یکی علیرضا نام داشت که همان موقع مقطوع النسل، و بعدها معتمد حرم فتحعلیشاه شد و دیگری علی اکبر نامیده می شد که چون به مرض آبله دچار بود و مردنی به نظر می رسید به امان خدا رهایش کردند.تقدیر چنین بود که آن طفل مردنی زنده بماند و چراغ خانواده قوام و هاشمی را که می رفت به خاموشی گراید روشن نگهدارد، و از سر نو نطفه یکی از بزرگترین فامیلهای اشرافی ایران، به اهتمام او بسته شود. توضیح آنکه تنها بازماندهٔ او سرسلسلهٔ تباری شد که در انتها به قوام‌الملک‌های شیرازی می‌رسید و آخرین آن‌ها علی قوام داماد رضاشاه و نخستین همسر اشرف پهلوی بود.

https://www.cafetarikh.com/news/19932/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما