تا سال 475 هجری اوضاع به همین منوال بود، در این سال در روز اعتدال ربیعی هنگام تحویل آفتاب به برج حمل سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی به تخت سلطنت جلوس کرد
در ص 360 و 361 کتاب می خوانیم:
«این جشن تا هجوم اعراب به ایران با شکوه و جلال تمام ادامه داشته، ولی تازیان با آیین جدید تاریخ نویی با خود سوغات آوردند، در این تقویم تازه آغاز سال نو در اعتدال ربیعی و آغاز بهار واقع نمیشود، بلکه ابتدای سنه جدید قمری اول محرمالحرام است. غالبین با مردم مملکت که در آیین باستانی خود سخت پابرجا بودند، معارضه به مثل کرده، مانع احیای سال شمسی بودند، اما ایرانیان همچنان آغاز سال نو را طی یک جشن مذهبی در روز شنبه عید میگرفتند و این مساله در نظر مسلمانان که هرگونه جشن و سرور عمومی را در روز مزبور سخت زشت میشمارند، یکنوع بت پرستی جلوه مینمود و اما آغاز سال قمری به هیچ وجه با جشن و سرور مناسبت نداشت چون دهه اول محرم، نخستین ماه سال اسلامی به تعزیهداری شهادت آل علی (ع)اختصاص دارد.»
شاردن درباره استقرار مجدد نوروز در دربار اسلامی نیز مینویسد:
«تا سال 475 هجری اوضاع به همین منوال بود، در این سال در روز اعتدال ربیعی هنگام تحویل آفتاب به برج حمل سلطان جلالالدین ملکشاه سلجوقی به تخت سلطنت جلوس کرد و منجمین مملکت فرصت را برای احیای سنت باستانی ایرانیان مغتنم شمرده، گفتند: این در نتیجه مشیت الهی است که سلطان در نخستین روز سال، البته برحسب تقویم باستانی به تخت امپراتوری جلوس فرموده است، و بدین طریق توانستند که رسم قدیمی کشور خود را که یادگار عهود بسیار باستانی است، به وی بقبولانند و جشن ملی مردم را مثل ادوار پیش از اسلام همچنان استوار و برقرار سازند.»