«تاملی در مدرنیته ایرانی: بحثی درباره گفتمانهای روشنفکری و سیاست مدرنیزاسیون در ایران» عنوان کتابی از علی میرسپاسی است که در آن داستان مواجهه شورمندانه پرماجرای قوم ایرانی با مدرنیته روایت میشود.
در صفحه 195 و 196 کتاب می خوانیم:
«سیطره اسلام سیاسی در روند انقلاب ایران نه یک پدیده از پیش طرحریزی شده بود و نه یک تصادف. توسعه ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه ایران چشماندازی را پدید میآورد که از دریچه آن میتوان به انقلاب ایران نگریست، شرایط ارتقای اسلام سیاسی را بررسی کرد و به چگونگی بسط قدرت آن در سراسر ایران واقف شد. شکلگیری بحران در نهادهای سکولار و دموکراتیک و تضعیف تدریجی آنها، خلا سیاسیای را در کشور پدید آورد که پیروان اسلام سیاسی از آن استفاده کردند تا خود را متشکل کنند و براساس ایدههایشان، مردم را بسیج کنند. در شرایطی که هیچ نهاد رسمی یا سازمان سیاسی مخالفی وجود نداشت، اسلامگرایان از نهادهای دینی- سنتی موجود، برای متشکلکردن خود، تبلیغ برنامههایشان و تهییج ایرانیان مایوس علیه رژیم استفاده کردند. ایرانیها به ندرت با ایدههای دولت پهلوی همذاتپنداری میکردند، از ایدئولوژی تودهگرای تشیع، به مثابه منبعی برای رسیدن به قدرت و هویت ملی استقبال کردند.»