ثریا اسفندیاری، همسر شاه در کتاب «حالا خودم حرف میزنم» که به خاطرات او از دوران زندگی با شاه ایران اختصاص دارد، خود را «نخستین پیشنهاددهندۀ کودتا علیه دولت مصدق به شاه» میداند
در ص 48 کتاب می خوانیم :
«در ۳ اوت [۱۲ مرداد] روزولت جلسهای طولانی و بینتیجه با شاه داشت. شاه گفت ماجراجو نیست و از این رو نمیتواند دل به دریا بزند. روزولت خاطرنشان کرد که هیچ راه دیگری برای تغییر دولت وجود ندارد و اینک آزمونی بین مصدق و قدرتش و شاه و ارتشاش مطرح است که هنوز در کنار وی بود، اما به زودی از دستش میرود. سرانجام روزولت گفت چند روز دیگر در انتظار یک تصمیم قاطع در دسترس میماند و سپس کشور را ترک میکند. در این صورت شاه باید درک کند که ناتوانی در اقدام تنها میتواند به یک ایران کمونیستی یا کرۀ دوم منجر شود. در عین حال وی با بیان اینکه دولتش آمادۀ پذیرش این احتمالات نیست و ممکن است طرحهای دیگری به اجرا گذاشته شود، حرف خود را به پایان برد.»
در ص 51 کتاب می خوانیم:
ثریا اسفندیاری، همسر شاه در کتاب «حالا خودم حرف میزنم» که به خاطرات او از دوران زندگی با شاه ایران اختصاص دارد، خود را «نخستین پیشنهاددهندۀ کودتا علیه دولت مصدق به شاه» میداند. جالب اینکه به نوشتۀ ویلبر، قفل تردیدهای شاه که مدتی عملیات را به تعویق میاندازد، سرانجام نه فقط به خاطر دیدار اشرف، ژنرال شوارتسکف یا تهدیدهای روزولت، بلکه به دست ثریا همسر اول شاه گشوده شد: «اواخر عصر ۱۳ اوت، سرهنگ [نصیری] با فرمان نهایی که توسط شاه امضا شد، به تهران بازگشت و آنها را تحویل زاهدی داد. به گفتۀ وی [که هرگز تایید نشد] این ملکه ثریا [همسر شاه] بود که نهایتاً شاه را متقاعد کرد که فرمانها را امضا کند. اگر این مطلب درست باشد، در اینجا متحدی از زاویهای کاملاً غیرمنتظره ظهور کرده بود.»