آزادی هویدا از عهده ما خارج است

یکی از اقداماتی که رژیم پهلوی جهت حفظ پایه های سلطنت خود نمود؛ دستور بازداشت تعدادی از دولتمردان فاسد دولتها قبلی بود. این اقدام محمدرضاشاه را می توان در راستای سیاستهای عوام فریبانه ارزیابی نمود. سیاستی که سعی داشت با فرافکنی به نوعی سلطنت پهلوی از آماج مبارزه مردم انقلابی مصون نگه دارد. یکی از بارزین نمونه های این بازداشتهای سیاسی ، دستگیری امیرعباس هویدا می باشد. اقای جعفرنیا در بخشی از کتاب خود ماجرای بازداشت هویدا را چنین نقل می کند:

در ص 363 کتاب آمده است:

غروب 8 نوامبر سه افسر ارتش که یکی از آنها بعدها اعدام شد برای بازداشت هویدا آمدند لیلا همسر هویدا در اینجا می گوید من به افسران گفتم شما که کشور را نابود کردید؛ شما به ایران کثافت زدید انهم با قیف تا مطمئن شوید که ذره ای از آن به هدر نرفته است. پس از شام انها هویدا را بردند. سفیر انگلیس می خواست به انگلیس برود . شب عید مسیح برای خداحافظی رسمی با فرح به کاخ سلطنتی می رود . سفیرانگلیس آن شب از فرح می پرسد چگونه میتواند با هویدا دیدار کند اما از پاسخی که فرح به او داد تکان خورد. او مینویسد؛ چنین نمی نمود که او به این موضوع علاقه ندارد و کمتر درباره سرنوشت هویدا نگران است. چند هفته درست پیش از انکه خود فرح با شاه از ایران فرار کنند یکی از دوستان هویدا به دیدن فرح می رود که از او بخواهد برای آزدی هویدا تلاشی بکند فرح پاسخ می هد دیگر از دست ما خارج است . دراین هنگام شاه و فرح احساس می کردند که در کشوری که شاه تا همین روزهای اخیر با خودکامگی حکومت می کرد دیگر هیچ اختیاری ندارد. وقتی به خارج از کشو ر پرواز کردند هیچ اقدامی برای بردن هویدا همراه خودشان نکردند.