سیمین بهبهانی که با عنوان «بانوی غزل» شناخته می شد، به خاطر نوآوری هایی که داشت «نیمای غزل» هم لقب گرفته بود. او که متولد 28 تیر 1306 خورشیدی در تهران بود در 28 مرداد 1393 خورشیدی در تهران درگذشت.
شلوار تا خورده دارد مردی که یک پا ندارد خشم است و اتش نگاهش یعنی :تماشا ندارد رخساره میتابم از او اما به چشمم نشسته بس نوجوان است و شاید از بیست بالا ندارد بادا که چون من مبادا چل سال رنجش پس از این خود گرچه رنج است بودن (بادامبادا) ندارد تق تق کنان چوب دستش روی زمین مینهد مهر با انکه ثبت حضورش حاجت به امضا ندارد بر چهره سخت و خشکش پیدا خطوط ملال است یعنی با کاهش تن جانی شکیبا ندارد گویم که با مهربانی خواهم شکیبایی از او پندش دهم مادرانه گیرم که پروا ندارد رو میکنم سوی او باز تا گفت وگویی کنم ساز رفته است و خالی جایش مردی که یک پا ندارد