اواخر 1296 بود که بخش بزرگی از گیلان و مازنداران و طارم ، از آن طرف آستارا و تالش و تنکابن زیر نفوذ کمیته اتحاد اسلام در آمده بود ، کمیته ای که بین مردم به حزب جنگل معروف بود . روزنامه ای به نام روزنامه جنگل داشت و مرامش بطلان تمام قراردادهای به ضرر ایران و عدم دخالت روسیه در امور داخلی ایران و تساوی همه اقوام بشر در حقوق بود
۰
اواخر 1296 بود که بخش بزرگی از گیلان و مازنداران و طارم ، از آن طرف آستارا و تالش و تنکابن زیر نفوذ کمیته اتحاد اسلام در آمده بود ، کمیته ای که بین مردم به حزب جنگل معروف بود . روزنامه ای به نام روزنامه جنگل داشت و مرامش بطلان تمام قراردادهای به ضرر ایران و عدم دخالت روسیه در امور داخلی ایران و تساوی همه اقوام بشر در حقوق بود . نهضت جنگ هم کرده بود . محمد ولی خان خلعتبری یا همان سپهسالار تنکابنی را که جد اندر جد مشروطه خواه بود ، شکست داده بود ، با ارتش روسیه و انگلیس رو به رو شده بود و باعث شده بود که همه دست به دست هم بدند ، بمباران کنند ، حمله کنند ، شکست بخورند و حتی حکومت میرزا را در گیلان به رسمیت بشناسند . اما وثوق الدوله که آمد و قرارداد 1919 که امضا شد و تیمورتاش که سر رسید ، کار جنگل هم تمام شد . چون برادر به جان برادر افتاد .همان زمان ها بود که این تصنیف بین مردم کوچه و بازار خوانده میشد
چقد جنگل خوسی ، ملت وسی ، خسته نبسی ، می جان جانانا
تراگمه میرزا کوچک خانا
خدا دانه که من ، نتانم خفتم از ترس دشمن ، می دل آویزانا
تراگمه میرزا کوچک خانا
که معنیش می شود : چقدر در جنگل می خوابی ، برای خاطر مردمت ، خسته نشدی ، جان جانان ، به تو می گویم میرزا کوچک خان ، خدا می داند که من نمی توانم بخوابم ، از ترس دشمن ، دلم پریشان است ، به تو می گویم میراز کوچک خان
cafetarikh.com/news/21818
تگ ها
تمام حقوق محفوظ بوده و استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.