یکشنبه، ششم ذی الحجه، به مکه رسیدیم. به باب الصفا فرو آمدیم. و این سال به مکه قحطی بود. چهار من نان به یک دینارِ نیشابوری بود. و مجاوران از مکه می رفتند. و از هیچ طرف حاج نیامده بود. روز چهارشنبه به یاری حق ـ سبحانه و تعالی ـ به عرفاتْ حج بگزاردیم.
جوان و تاریخ
یکشنبه، ششم ذی الحجه، به مکه رسیدیم. به باب الصفا فرو آمدیم. و این سال به مکه قحطی بود. چهار من نان به یک دینارِ نیشابوری بود. و مجاوران از مکه می رفتند. و از هیچ طرف حاج نیامده بود. روز چهارشنبه به یاری حق ـ سبحانه و تعالی ـ به عرفاتْ حج بگزاردیم. و دو روز به مکه بودیم. و خلقِ بسیار از گرسنگی و بیچارگی از حجاز روی بیرون نهادند به هر طرف.
و در این نوبتْ شرحِ حج و وصفِ مکه نمی گویم، تا دیگر نوبت که بدین جا رسم. که نوبت دیگر، شش ماه مجاور بودم، و آن چه دیدم به شرح بگویم