فرمود مخارج بازماندگان ترا خود می رسانم و شما از همین جا باید حرکت کنید و بجائی نروید. سپس پنج اشرفی زر مسکوک برای مصارف راه به من داد و یک نفر را امر کرد که مرکوبی اجاره کرده و مرا سوار نموده بدون تأمل از شهر خارج نماید و چون بدارالخلافه رسیدم بدیوانخانه سلطنتی رفتم و مکتوب حاکم را به توسط یکی از ملازمان به امیرنظام رسانیدم.