دیدم امام در حالی که جلوی اتاق قدم می زنند و فرموند:« کی اینجاست؟» گفتم :« من هستم». فرمودند:« اینجا چکار می کنی؟» گفتم:« چراغ اتاق خانم روشن نمی شد و یک سرپیچ خریدم که روشن بشود.» گفتند:« تو به این چه کار داری؟» گفتم:« این لامپ را جابجا کرده ام که نور مساوی باشد، سرپیچ آن شکست لذا به جای آن یکی دیگر خریدم و نصب کردم.»... بعد به من فرمودند:« بردار ببر، همان چراغ کافی است.» و با ناراحتی ادامه دادند