در کارنامه عیاشی های اشرف دلبستگی او به یکی از روزنامه نگاران و داستان نویسان زیبا نیز قرار گرفته بود، یکبار در سفر به شوروی می خواست او را همراه خود ببرد که البته این سفر مشترک انجام نگرفت، چون مرد جوان که به ناصر معروف بود یک بار در جمعی از دوستان خود که به شوخی و جدی درباره شکار کردن قریب الوقوع اشرف حرفی زده بود که به گوش اشرف هم رسید.