به شعبان خان گفتم: «این آقا مخبر روزنامه ی آساهی است و قصد مصاحبه با شما را دارد. فورا گفت: چه بهتر از این !»
پس از وقوع کودتای 28 مرداد افرادی که در این کودتا نقش داشتند و در بازگرداندن شاه به قدرت ایفای نقش کردند، پاداش های متعددی دریافت داشتند. از جمله این افراد شعبان بی مخ بود. او از این پس در مجامع و مکان های مختلف حضور می یافت. تا حدی که حتی گاهی در قامت یک رجل سیاسی با سیاستمداران ایرانی در کشورهای دیگر حضور می یافت. فردی که با توجه به فقر فرهنگی اش می توانست الگویی بد برای معرفی ایران و ایرانی باشد. بخصوص اینکه او فردی بود که می خواست خود را نشان دهد. علاوه بر آنکه چیزی در چنته نداشت. خاطرات یکی از اعضای سفارت ایران در ژاپن درباره او چنین است:
«یک بار هم شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ به ژاپن آمد. من چون سوابق این شخص را می دانستم خودم را پنهان می کردم تا اینکه به مناسبت ورود محمد درخشش وزیر فرهنگ وقت که به دعوت ژاپنیها آمده بود و در سفارت ایران مجلس میهمانی برگزار بود به من نزدیک می شود. اتفاقا در کنار من ایچی کاوا مدیر داخلی روزنامه ومعروف توکیو با تیراژ 7 میلیون نسخه در روز به نام آساهی شیمبون ایستاده بود. او تا چشمش به شعبان افتاد گفت: فلانی ما در روزنانه خود ستونی داریم به نام «کونی چیوا» یعنی «خوش آمدید» و با افرادی نظیر این اقا مصاحبه می کنیم. اگر ممکن است ترتیب آشنایی ما را بده. من هم برای اینکه از شر توقعات جعفری خلاص شوم به شعبان خان گفتم: این آقا مخبر روزنامه ی آساهی است و قصد مصاحبه با شما را دارد. فورا گفت: چه بهتر از این!»1
طبق روایت مجید مهران، او به عنوان مترجم این مصاحبه در آنجا حاضر بود. البته این از خوش اقبالی سفارت ایران بود. چرا که مهران بسیاری از نکاتی را که شعبان بی مخ می گفت را تعدیل می کرد و به روزنامه ژاپنی می گفت. فقر فرهنگی عرصه سیاسی ایران سبب شده بود که یک رجل سیاسی مترجم یک لمپن شده بود.
1-مجید مهران، گفتگو با مجید مهران، به کوشش: مرتضی رسولی پور، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1394، ص63- 64