«کریم دواتگر» ضارب شیخ فضلالله نوری درست ۸ سال پس از شهادت شیخ فضلالله به دست رفقای خویش در کمیته مجازات ترور شد. علی حاتمی در سریال هزاردستان از این شخص و کمیته مجازات الهام گرفت و هزاردستان را ساخت. -
شیخ فضلالله نوری با مشروطه همراه شد و زمانی که دید مشروطه به سمت اجرای قوانین غربی تمایل دارد. مشروطه مشروعه را مطرح کرد که پس از مدتی، مخالفت مشروطه خواهان تندرو و عناصر وابسته به انگلستان با شیخ تشدید شد،لذا در صدد سوء قصد به جان شیخ برآمدند.
طرح ترور شیخ در سفارت انگلستان تهیه و توسط عوامل سفارت به دست ماجراجویی به نام «کریم دواتگر» داده شد تا در 15 ذی الحجه 1326 به هنگام بازگشت او از یک مجلس میهمانی اجرا شود.از گلولههای که از ششلول کریم داوتگر شلیک شد، تیری به زیر ران شیخ و دو گلوله تیر به یکی از همراهان شیخ اصابت کرد.
کریم داوتگر که خود را در خطر دستگیری میدید تیری نیز به طرف گلوی خود نشانه رفت اما مداوای وی مانع مرگش شد.در بازجویی از کریم داوتگر، اسامی افرادی به میان آمد که با سفارت انگلیس در ارتباط بودند و سفارت انگلیس رسما از دولت ایران خواست تا بدون حضور نماینده آن سفارت، متهمین محاکمه نشوند.
حاج شیخ فضل اللّه نیز پس از ترور به مدت سه ماه و نیم بستری بود تا بهبود یافت. شیخ فضل اللّه در مورد کریم جوانمردی از خود نشان داد و از خون او در گذشت. نکته عبرتانگیز تاریخی این است که کریم دواتگر - عامل ترور شیخ - درست 8 سال پس از شهادت شیخ تنها با اختلاف یک روز یعنی در 12رجب 1335 به دست رفقای خویش در کمیته مجازات(رشید السلطان،سید مرتضی و میر عبد الحسین ساعت ساز)ترور شد و به قتل رسید.
ابوالفتحزاده یکی از اعضای کمیته مجازات کمیته مجازات، ـ انجمنی با اهداف تروریستی بود که در اواخر قاجار اقدام به ترور افرادی که به نظرشان ایادی بیگانه بودند، میکردند. ـ به بهانه اینکه دواتگر به کمیته خیانت کرد کریم دواتگر را فریب داد و به او گفت که کمیته حکم قتل منتخبالدوله را صادر کرده است و من و تو مأمور انجام ترور این شخصیم، کریم دواتگر فریب خورد و در مصاحبت ابوالفتحزاده، منتخبالدوله را، بی آنکه کمیته رأیی در قتل او صادر کرده باشد، به ضرب چند گلوله از پای درآوردند. بعد از انجام قتل منتخبالدوله، کمیته به خاطر سرپیچی و تمرد، خود کریم دواتگر را محکوم کرد و من و رشیدالسلطان مأمور ترور او شدیم. کریم دواتگر در کوچهای واقع در پشت تکیه رجبعلی خان زندگی میکرد. ساعت سه از شب گذشته، رشیدالسلطان و من در خانة کریم دواتگر رفتیم. من در کوچه ایستادم و رشیدالسلطان در زد. زنی در را گشود و رشیدالسلطان را شناخت. رشیدالسلطان به آن زن گفت: کریم آقا منزل است؟ آن زن گفت: بله. گفت: به او بگو که رشیدالسلطان است و کار فوری با تو دارد. کریم دواتگر یکتای پیراهن، یک جفت گیوه بر دو پای، دم در آمد. رشیدالسلطان به او گفت پیامی از جانب کمیته برای تو دارم. بیا در همین کوچه قدم بزنیم و هنگام قدم زدن، من پیام کمیته را به تو ابلاغ میکنم، که کریم دواتگر و رشیدالسلطان مشغول قدم زدن در کوچه شدند و من پشت سر آن دو راه میرفتم. بعد از طی بیست یا سی قدم، من موزر را از جلد بیرون کشیدم و پنج گلوله بر گردن و سر و پشت کریم دواتگر شلیک کردم و او در دم کشته شد. سپس دوان دوان از آن مکان فرار کردیم و از انظار ناپدید شدیم. منبع:فارس