۰
plusresetminus
در اواخر جنگ جهانی اول، برای اولین بار یک هواپیما بصورت قطعات مجزا از روسیه و از طریق بندر انزلی بوسیله اتومبیل به تهران حمل و پس از سوار کردن قطعات آن، توسط یک نفرخلبان روسی بر فراز تهران و در ارتفاع پایین به پرواز درآمد و با توجه به اینکه در آن موقع محلی بعنوان فرودگاه در تهران وجود نداشت، خلبان، هواپیما را درمیدان مشق قزاقخانه به زمین نشاند.
نخستین هواپیماهای تهران
 اولین پرواز موفقیت آمیز با استفاده از توان محرکه توسط برادران رایت، ویلبر و اورویل در سال 1903 م. انجام شد. موتور هواپیمای برادران رایت بنزینی بود و در نخستین آزمایش 59 ثانیه در آسمان پرواز کرد. مسعود نوربخش می نویسد این دو برادر بر روی اختراع خود آنقدر زحمت کشیدند تا توانستند مدت 56 دقیقه پرواز کنند و مجلس آمریکا با اعطای مدال طلا از آنان تجلیل فراوان نمود.

ویلبر رایت در سال 1912 م. درگذشت و برادرش اورویل مدت ها بعد از او دنبال اختراع خود را گرفت. برخلاف اتومبیل، هواپیما خیلی زود به ایران آمد. مرحوم حسین پژمان بختیاری در مورد ورود نخستین هواپیما به تهران می نویسد:

در روز ششم صفر 1332 [14 دی ماه 1292/ 4 ژانویه 1914] مردی ظاهراً لهستانی به نام گوزمینسکی با یک هواپیمای دوباله سبک در آسمان ایران نمودار گردید. در آن روز چنان که نگارنده شخصاً به خاطر دارم بام قسمت اعظم عمارت تهران پوشیده از مردم تماشایی بود و طیاره که در ارتفاع زیادی پرواز می کرد در میدان مشق فرود آمد.

احمدشاه و درباریان از آن دیدن کردند و عکسی در کنار آن برداشتند که در روزنامه ایلوستراسیون فرانسه گراور شد.

بنا به نوشته ی روزنامه ی ارشاد، خلبان این هواپیما در چند کشور آسیا و اروپا پروازهای نمایشی انجام داده بود.

طیاره مزبور با فروش مبلغ گزاف بلیط، نمایش مختصری داده به سوی شمال رهسپار شد. چند روز بعد نگارنده قطعات خرد شده ی آن را در یک ارابه اسبی دید که در خیابان علاءالدوله به طرف میدان توپخانه می بردند و از قرار مسموع خلبان آن نیز تلف شد.

در سال 1333 ﻫ.ق. یک هواپیمای نظامی انگلیسی به ایران وارد شد و برای نمایش آن بلیط هایی فروخته شد، ولی در روز مقرر قادر به پرواز نشده مقدار زیادی خاک نثار تماشاچیان کرد و بالاخره چند روز بعد از میدان اوج گرفته با سرعتی عجیب قوسی را بر فراز تهران طی کرد و پشت سفارت روس بر روی خاکریز خندق به زمین خورده خرد شد، اما به خلبان آن آسیبی نرسید و برخی از قطعات قابل استفاده طیاره را به سفارت انگلیس بردند.

روزنامه رستاخیز درباره ورود دومین هواپیما به تهران اطلاعات بیشتری به دست می دهد، چنانکه آورده است:

دومین طیاره ای که در آسمان تهران پیدا شد، یک طیاره ی نظامی انگلیسی بود که ملخ چهارشاخ چوبی داشت، این طیاره نیز در سال 1333 ﻫ.ق. [1294 ش./ 1915 م.] در همان میدان مشق فرود آمد و مقدار زیادی بلیط برای تماشا به مردم تهران فروخته شد و عده ی زیادی برای مشاهده ی عملیات آن به میدان مشق رفتند. ضمناً قرار بود یکی از کارکنان سفارت انگلیس با همان طیاره از تهران به بغداد برود، اما آن شخص می ترسید سوار هواپیما شود و مقاومت می کرد. سرانجام او را به زور داخل طیاره کردند و در کفِ طیاره خواباندند و مقداری هم پارچه و کرباس روی او ریختند. طیاره آماده پرواز شد و حرکت کرد، ولی نتوانست از زمین برخیزد. ناچار به سمت چپ پیچید تا از تصادف با دیوار محفوظ بماند. مسیر شمال و جنوب را هم طی کرد، اما باز نتوانست پرواز کند. به سمت چپ رفت و چند بار دور میدان چرخید و چنان گرد و خاک بلند کرد که مردم از آن وضع به وحشت افتاده و سروصدا راه انداختند، به طوری که به سمت دیوارهای میدان هجوم بردند و به دیوارها چسبیدند. سرانجام به ناچار طیاره توقف کرد و وقتی مستخدم سفارت را از درون آن بیرون کشیدند، او را غرق در خون دیدند و معلوم شد سگ خلبان که تنها همسفر او بوده در داخل طیاره از جست و خیزها و تکان های طیاره و غوغای مردم ترسیده و عصبانی شده و به جان مستخدم سفارت افتاده و او را از چند جا گاز گرفته است.

روز بعد این طیاره در حالی که غیر از خلبان سرنشینی نداشت از میدان مشق پرواز کرد و با یک قوس سریع به روی خاکریزهای خندق پشت سفارت به زمین خورد که به خلبان صدمه ای نرسید و قطعات طیاره متلاشی شده را به سفارت انگلیس حمل کردند.

حاج سید محمد تقی یکرنگیان که در حدود سال 1336 ﻫ.ق. 1296/ ش. شاهد پرواز طیاره دیگری بر فراز آسمان تهران بوده است روایت شیرینی از این رویداد دارد:

در اواخر جنگ جهانی اول قزاق هایی که برای جنگ با نیروهای میرزا کوچک خان به گیلان رفته بودند در بازگشت از آن منطقه، در جنگل های مسیر خود به طیاره ای که سقوط کرده و خلبان آن نیز مجروح بود برخورد کردند. خلبان و هواپیما را با گاری به تهران آوردند. خلبان هواپیما پس از بهبودی، در قصر قاجار محل ییلاقی قزاقخانه هواپیما را تعمیر کرد و آماده پرواز نمود و قرار شد هواپیما در آسمان تهران یکی دو پرواز نمایشی انجام داده و پس از آن به روسیه برود.

آگهی کردند که در فلان روز در میدان مشق آئروپلان پرواز می کند. بلیط برای تماشا در چند نقطه به فروش می رسید. مردم تهران تا آن زمان طیاره ندیده بودند. اسم آن را هم بلد نبودند و آن را بالون می گفتند. دیگر همه جا صحبت از بالون بود. هر کس آن را به نوعی توصیف می کرد.

عده ای بلیط تهیه کرده و در روز موعود در میدان مشق اجتماع نمودند. آئروپلان هم از بیابان مقابل قزاقخانه قصر قاجار پرواز نمود و در میدان مشق به زمین نشست. من موفق به تماشای آن نشدم زیرا که آن روز تعطیل نبود و من در مدرسه بودم. در مدرسه هم صحبت در اطراف بالون بود و حرف می زدیم. معلمی داشتیم که به ما زبان فرانسه یاد می داد به او می گفتیم موسیو میرزا علی محمد خان. او گفت: «این که پرواز می کند بالون نیست و اسم آن آئروپلان است.» با گچ روی تخته یک صلیب کشید و گفت: «این طور است.» چند روز بعد مجدداً خبر کردند که چون بسیاری از اهالی تهران از تماشای پرواز آئروپلان محروم مانده اند، روز جمعه عصر آئروپلان در میدان جلالیه پرواز می کند برای تماشا بلیط تهیه نمایید. قیمت بلیط یک تومان و پنج قران است. شور و شعفی در مردم ایجاد شد، در کوچه و خیابان هر جا که می رفتند صحبت از پرواز آئروپلان بود.

صبح جمعه پدرم به من و برادرم، هر کدام یک عباسی (چهار شاهی) پول داد و گفت: «بعد از ظهر هم با هم از روی خندق (البته برای اینکه گم نشویم خندق را مسیر ما قرار داد) بین دروازه دولت و دروازه یوسف آباد، آنجا مردم جمعند. شما هم بین مردم باشید تا من هم با دوستانم بیاییم و بالون را که هوا می کنند تماشا کنیم.» خلاصه من و برادرم بعد از صرف ناهار حرکت کردیم، هوا سرد بود، ولی آفتاب بود. همان طور که پدرم گفته بود از روی خندق رفتیم. در همین محلی که حالا مجسمه ی فردوسی قرار دارد. [میدان فردوسی] جمعیتی بود. در اول خیابان فیشرآباد [سپهبد قره نی] یک میز و چند صندلی اطراف آن بود و مردم بلیط می خریدند و از آنجا پیاده می رفتند میدان جلالیه که پرواز بالون را تماشا کنند. من و برادرم هم قاطی مردم شدیم. خیلی سردمان بود. یک فروشنده ی دوره گردی یک طبق انجیر ریسه ای خشک آورده بود و داد می زد: «آی انجیر، آی انجیر خشک، هر سیری یک شاهی.» من و برادرم هر کدام یک سیر خریدیم و قدم زنان خوردیم، خبری از آئروپلان نشد. باز یخ کردیم، یک سیر دیگر انجیر خریدیم. خلاصه هر کدام از ما یک عباسی را که داشتیم، یک شاهی، یک شاهی انجیر خریده و خوردیم. جمعیت هم زیاد شده بود و موج می زد. بالاخره نزدیک غروب شخصی فریاد زد: «آی آمد. آمد. بالون آمد.» به دنبال آن صدای غرش موتور هواپیما شنیده شد و طولی نکشید که یک هواپیمای کوچک به ارتفاع خیلی کم، به طوری که خلبان آن نیز دیده می شد، در آسمان نمودار شد. از روی یوسف آباد و عشرت آباد دوری زد و از فراز سر تماشاچیان عبور کرد و در میدان جلالیه فرود آمد. صدای هلهله و شادی مردم به فلک می رسید. یکدیگر را در آغوش گرفته و می بوسیدند و جریان را برای هم تعریف می کردند.

اختصاص قلعه مرغی برای پرواز هواپیما

مسعود نوربخش می نویسد تا نیمه ی اول سال 1301 ش./ اواخر سال 1340 ﻫ.ق. در تهران زمین مشخصی برای فرود و برخاستن هواپیما وجود نداشت. در آن زمان در پی درخواست دولت انگلیس برای ورود دو فروند هواپیما به تهران و اختصاص محلی برای فرود آن ها دولت زمین قلعه مرغی را برای این کار اختصاص داد. روزنامه ی ایران در این باره می نویسد:

به طوری که اطلاع حاصل نموده ایم قریباً دو فروند آئروپلان که متعلق به دولت انگلیس است در هوای تهران پرواز خواهند کرد و ورود آئروپلان های مزبور قبلا به دولت ایران اطلاع داده شده، اختصاص محلی را جهت فرود آمدن تقاضا نموده اند، لذا به اداره ی نظمیه اطلاع داده شده که در بیرون دروازه محل مناسبی را برای پایین آمدن آن ها تهیه و در صورت پست و بلندی، محل را تسطیح نمایند. اداره ی نظمیه نیز در اطراف قلعه مرغی، سمت امامزاده حسن را برای فرود آمدن آئروپلان اختصاص داده و عده ای از محبوسین نظمیه هم چند روز است مشغول تسطیح آنجا هستد که برای ورود آئروپلان ها حاضر باشند.

به نوشته ی روزنامه ی ایران، دو فروند هواپیمای انگلیسی پس از فرود در تهران از صبح روز 8 مرداد 1301 در آسمان پایتخت به پرواز و نمایش مشغول بوده و پس از پایان عملیات در قلعه مرغی فرود می آمدند.

روایت مرحوم سرتیپ محمدعلی صفاری درباره ی چگونگی ایجاد این فرودگاه به گونه ی دیگری است: روزی [رضاخان] مرا خواسته فرمودند به اتفاق سروان سمینو برو اطراف تهران محل مطمئنی پیدا کن و صاف کن تا دو سه روز دیگر که هواپیماها می آیند بدانند کجا بنشینند. سروان سمینو از پدر فرانسوی و از مادر ایرانی بود و از افسران قدیم دارالفنون بود و چون نیمه فرنگی بود تصور می رفت از فرودگاه اطلاعی داشته باشد، بدین سبب برای این کار معین شده بود. خلاصه به همراهی این افسر اراضی قلعه مرغی را یافتیم و با تعدادی عمله مساحتی از زمین را تمیز و صاف کردیم، اما سروان گفت آنجا خاک نرم است و باید کوبیده شود و برای کوبیدن زمین غلطک لازم بود که وجود نداشت به شهر آمده در مقام تفحص برآمدیم معلوم شد کمپانی لینچ انگلیسی که یک کمپانی حمل و نقل خارجی بود غلطک در انبار دارد. سراغ این کمپانی رفتیم معلوم شد غلطک دارد، اما مدتی است که کار نمی کند. ناچار یک مکانیسین روس پیدا کردیم او قبول کرد که غلطک را راه بیندازد. دیگ بخار این غلطک با هیزم کار می کرد، خلاصه با زحمت غلطک را به محل میدان آوردیم، همین که قسمت هایی را ساخت و محکم کرد از کار افتاد. ناچار با کمک زارعین اطراف به زحمت ای هیولا را از وسط میدان به کنار کشیدیم. وسط میدان هم با گچ با حروف درشت کلمه ی تهران را نوشتیم به این طریق فرودگاهی آماده شد.

ایجاد خطوط هوایی در ایران

مسعود نوربخش می نویسد رضاخان به اهمیت نظامی و بازرگانی هواپیما به خوبی واقف بود، با پایان گرفتن جنگ در اروپا تعداد زیادی از هواپیماهای جنگی بلااستفاده مانده و هر فروند آن به قیمت 300 تا 400 لیره انگلیسی قابل خریداری بود. رضاخان اولین هواپیماها را در پاییز 1302 ﻫ.ش. از فرانسه خریداری نمود؛ ولی این ها خوب از آب درنیامد، همه فرسوده و برای شرایط ایران مناسب نبودند. رضاخان جلو خرید هواپیما از فرانسه را گرفت.

برای تأمین سوخت مورد نیاز هواپیماهای خریداری شده مکاتباتی میان وزارت جنگ و کمپانی نفت انگلیس و ایران انجام گردید. سند زیر به عنوان نمونه ای از این مکاتبات قابل توجه است:

ANGLO- PERSIAN OIL COMPANY

طهران 24 میزان 1302                LiMiTED

برابر با اکتبر 1923            LONDON.

حضور محترم حضرت اشرف آقای سردار سپه وزیر جنگ دامت شوکته

در باب بنزین آئروپلان که چندی قبل اظهار فرمودید برای وزارت جلیله جنگ لازم و کنتراتی برای آن با کمپانی می خواهید برقرار فرمائید ما به اداره ی محمره خود اطلاع داده ایم که مظنه قیمت آن را معین کنند تا با آن وزارتخانه داخل در مذاکره شویم.

حال اداره محمره تلگراف کرده اند آئروپلان هر کارخانه بنزین مخصوصی را برای ماشین های خود تخصیص می دهند که باید مطابق دستور آن ها تهیه شود و تقاضا کرده اند که از حضرت اشرف استفسار شود آئروپلان های ابتیاعی از چه کارخانه و قوه اسب ماشین ها تا چه اندازه است تا بر طبق آن مظنه معین کرده و راجع به کنترات داخل مذاکره شویم.

                        احترامات فائقه را تقدیم می دارد.

                    نماینده کمپانی نفت انگلیس و ایران لیمیتد

                    فعالیت کمپانی هواپیمایی یونکرس در ایران

در سال 1303 ش. در دوره ی نخست وزیری رضاخان، کمپانی یونکرس آلمان جهت ایجاد سرویس حمل و نقل هوایی در ایران با دولت ایران وارد مذاکره شد و در آذرماه همان سال این سرویس هوایی در ایران دایر گردید. کمپانی یونکرس برای ایجاد این سرویس پنج فروند طیاره ی مسافری اختصاص داد. از پنج فروند هواپیمای مذکور دو فروند آن بحری بودند که برای پرواز میان انزلی- بادکوبه در نظر گرفته شده بود و سه فروند دیگر که در خشکی برخاستن و نشستن انجام می دادند، دو فروندش برای پرواز در خط بین تهران- انزلی منظور گردید و یک فروند هم جهت سفرهای رییس آلمانی شرکت اختصاص یافت تا به آن وسیله برای شناختن خطوط هوایی در ایران اقدام نماید.

روزنامه ی ایران در خبر مندرج در شماره ی 23 آذر 1303 در رابطه با پرواز هواپیماهای یونکرس از بوشهر به تهران می نویسد: یک دستگاه طیاره یونکرس که در استخدام دولت ایران است و از بوشهر حرکت نموده بود پس از توقف در اصفهان به طرف تهران پرواز و دیروز وارد تهران شد. مدت طیران هواپیمای مزبور از بوشهر تا تهران هفت ساعت و شانزده دقیقه بوده است. چندی قبل همین طیاره از تهران به بوشهر پرواز نموده و مدت طیران آن شش ساعت و هشت دقیقه بوده- سابق شیوع داشت که طیران از تهران تا بوشهر مشکل و خطرناک است ولی اینک معلوم می شود که با طیاره ی یونکرس انجام این مسافرت دور از هر گونه خطر است.

هواپیماهای یونکرس معمولاً شش نفره و ده نفره بود و قدرت حمل بار آن نیز زیاد بود، به طوری که با هواپیمای 1200 کیلویی بیش از 1500 کیلو بار حمل می شد.

چون در آن هنگام هواپیماها هنوز تکمیل نشده بود و از نظر تجهیزات کمبودهایی داشت، مسافران در آن ها به ویژه از حیث تغییر درجه هوا در زحمت بودند؛ همین مسئله و از طرفی سفر با وسیله ای ناشناخته موجب گردید مسافران استقبال چندانی از آن به عمل نیاورند، . آن هایی که نیز مایل به مسافرت هوایی می شدند جز یک مرتبه از این وسیله استفاده نمی کردند. گذشته از آن ظرفیت این هواپیماها محدود بود و فقط در هوای مناسب قادر به پرواز بودند؛ بنابراین اغلب اوقات مسافران باید روزها منتظر می ماندند تا امکان پرواز فراهم شود.

کمپانی یونکرس در 5 فروردین 1311/ 16 ذیقعده 1350 حمل محصولات پستی را در ایران متوقف کرد و یک ماه بعد نیز دستگاه خود را برچید.

 

منابع:

1-پژمان بختیاری، حسین، تاریخ پست و تلگراف، تهران: علمی، 1326.

2-یکرنگیان، حسین، جغرافیای تاریخ ری-تهران، تهران: بی نا، 1332.

3-طلوعی، مرتضی، از اندیشه پرواز تا اقمار مصنوعی و امیدهای آینده، تهران: بی نا، 1336.

4-صفایی، ابراهیم، رضا شاه در آیینه خاطرات، تهران: وزارت فرهنگ و هنر، 1355.

5-غنی، سیروس، ایران و برآمدن رضاخان، ، ترجمه حسن کامشاد، تهران: نیلوفر، 1378.

* نوربخش، مسعود، تهران به روایت تاریخ، ج4، تهران: علم، 1381.

منبع:قدس

https://www.cafetarikh.com/news/29678/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما