۰
plusresetminus
علم احکام نجوم که در آن به پیشگویی حوادث آینده از روی وضعیت ستارگان در آسمان پرداخته می شود، علمی وابسته به مجموعه گسترده علوم غریبه است که در دوره زمامداری قاجاریه در ایران در بسیاری از امور سیاسی – اجتماعی جامعه ایرانی اثرگذار بوده است.
باورهای نجومی در دوره قاجاریه
گرچه عمدتا نه تنها در آن دوره بلکه حتی تاکنون هم این عوام و طبقات فرودست جامعه هستند که به پیروی از چنین باورهایی در زندگی روزمره اشان متهم می گردند ولی بررسی حاضر نشان می دهد که در این دوره علیرغم وجود طبقه بندی اجتماعی در میان مردم بر حسب شرایط اقتصادی و قرب و بعد به هرم سیاسی، عملا در اعتقاد به چنین باورهایی، جامعه ایرانی، جامعه ای بی طبقه به حساب می آمد.

می توان چنین پنداشت که سنت دیرین دربارها و دستگاه های زمامداری در ایران، احساس نیاز حاکمان و نیز موقعیت اقتصادی مناسب آنان تا نیمه حکمرانی ناصری در ایران به شاه، شاهزادگان و حکام جزء اجازه می داد تا در زمره زیردستان خود مقام منجمان قدیمی را همچنان حفظ نمایند و از رای و نظر آنان در تصمیم گیری های عمده خود استفاده کنند حال اینکه حاصل کار منجمان یعنی تقویم های استخراجی که با حمایت آنان فراهم می شد به میان همه طبقات و اقشار جامعه وارد می شد و در زندگی روزمره آنان به کار می آمد.

باور به این دسته از علوم در دوره قاجاریه در سه دوره قابل پی گیری است: دوره اول زمامداری سه پادشاه نخستین این سلسله ( 1264-1193ق) که منابع موجود حکایت از اوج باور و عمل به علم احکام نجوم در میان طبقات اعیان و عوام جامعه ایرانی دارند. دوره دوم شامل دوره زمامداری ناصرالدین شاه در فاصله سالهای 1313-1264ق. که خود شامل دو دوره است. قسمت اول که در آن این باورها در میان هیات حاکمه و عوام رواج گسترده دارند و دوره دوم که از سال 1277 ق. و با صدور فرمان شاه برای منع نگارش احکام این علم در تقویم های رسمی استخراجی مشخص می گردد. در پیامد این فرمان است که اعتضادالسلطنه وزیر علوم به دستور ناصرالدین شاه، نگارش کتاب فلک السعاده را آغاز کرد که در آن شاه و رجال بلند پایه را بی اعتقاد نسبت به این علم نشان داد و آن را علمی مرسوم در میان سفها، عوام و زنان دانست. دوره سوم زمان باقی مانده عمر سلسله قاجاری در فاصله 1344-1313ق. است که منابع موجود حکایت از رواج این باورها در میان همه طبقات به همراه موجی از نقد آنان توسط روشنفکران جامعه قاجاری دارند.

الف: اعیان و اشراف و علم احکام نجوم

جدای از افرادی چون عبدالله میرزای دارا پسر فتحعلی‌شاه ، شاهزاده محمد میرزا ، شاهزاده محمدولی میرزا و فرزند او شاهزاده عباسقلی میرزا و همچنین محمدعلی میرزا که از آنان به عنوان افرادی آگاه به نجوم و احکام آن یاد شده است، بسیاری از دیگر بزرگان این دوره که یا استعداد و یا زمان و یا علاقه چندانی به فراگیری این علم نداشتند اما نه تنها مایل به استفاده از نتایج و احکام آن در زندگی روزمره‌اشان بودند بلکه با توجه به موقعیت سیاسی، نظامی و اجتماعی‌اشان احکام آن را در جریان زندگی لازم می‌دانستند و در عین حال برخلاف عامه مردم ایران از توان اقتصادی خوبی نیز برخوردار بودند، هر یک منجمی مخصوص در دربار و دستگاه خود داشتند که در مواقع لزوم به او مراجعه کرده و از او یاری می‌طلبیدند.

اشاره به نام کسانی چون میرزا نصرالله بن آقا محمدرضای مراغه‌ای منجم‌باشی فتحعلی شاه در اواخر عمر او ، مولانا آقا ابومحمد فرزند شیخ حسین مشهدی ، میرزا عبدالوهاب منجم‌باشی منجم مخصوص مهد علیا ، میرزا عبدالغفارخان نجم‌الدوله، منجم باشی ناصرالدین شاه و نیز میرزا اسدالله هزار جریبی، منجم مخصوص مظفرالدین شاه در دوره ولایت عهدی‌اش در تبریز شاهد صدق این مدعا است.

علاوه بر وابستگی هر یک از این منجمان به دربار و دستگاهی خاص به نظر می‌رسد که هر یک از ایالات ایران، خود دارای منجم یا منجمین بزرگی بود که امورات آن ایالت را در این ارتباط سر و سامان می‌دادند .مولانا حاج غلامحسین، منجم‌باشی خراسان ، میرزا عبدالعلی بن میرزا محمدتقی منجم‌باشی آستان قدس رضوی ، ملاعلی‌اکبر، منجم باشی بجنورد ، میرزا علی منجم‌باشی از مشاهیر تبریز ، میرزا محمدحسن، منجم باشی اصفهان و نیز زردشتیانی چون ملا گشتاسب، ملا اسکندر و رستم و مرزبان، فرزندان آنها که در زمره منجمان کرمان نام برده شده‌اند ، از این جمله‌اند.

منجمان مقامی بلند در دربار و پیشگاه شاه قاجاری داشتند، آنچنانکه گاه می‌توانستند با شاه قاجاری، پیوند خانوادگی برقرار کنند و دختر او را به ازدواج خود در آورند.ازدواج شاه جهان خانم مشهور به خان بی‌بی دختر فتحعلی شاه با میرزا عبدالباقی منجم‌باشی گیلانی از این جمله است.

منجمان دربار قاجار علاوه بر تعیین ساعت دقیق سال نو و اعلام آن در مراسم نوروز در پیشگاه شاه ، بر اساس رسمی دیرینه، ساعت جلوس شاه جدید بر تخت شاهی را نیز تعیین می‌نمودند. به گزارش منابع، به تخت نشستن فتحعلی شاه ، محمدشاه ، ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه همه در ساعت مقرره منجمان درباری صورت پذیرفته است.علت مستثنی کردن محمدعلی شاه از شاهان پیشین آن است که او برخلاف نظر حاج عبدالغفار خان نجم‌الدوله، در ساعتی متفاوت با ساعت سعد تعیین شده، تاجگذاری کرد، امری که پس از سقوط و پناهندگی‌اش به سفارت روسیه یکی از دلایل نحوست سلطنتش تلقی گردید .

علاوه بر شاهان قاجاری، مدعیان سلطنت این سلسله نیز، پس از طغیان، رسم جلوس بر تخت سلطنت در ساعت مقرره منجمان را رعایت کرده‌اند. از جمله این افراد می‌توان به علی‌شاه ظل‌السلطان و فرمانفرما اشاره کرد که هر دو در ساعتی سعد در تهران و شیراز، اعلام سلطنت نموده‌اند .

علاوه بر هشیاری شاهان قاجاری در جلوس بر تخت شاهی در ساعتی سعد و خجسته، اعیان و اشراف این دوره، با آگاهی کامل از علم احکام نجوم، اقدام به شروع سفر و یا پایان آن می‌کردند و در موقع ورود به شهر یا خروج از آن و یا در دیدار با سفرا، ساعت سعد تعیین شده منجمان را رعایت می‌کردند.آقا محمدخان قاجار که رضا قلی خان هدایت از او با عنوان فردی آگاه به علم رمل و نجوم یاد کرده است ، نخستین فرد از این سلسله است که در بازگشت از سفر به ساعت سعد ورود خود به شهر توجه ویژه نشان می‌داده است . همچنین به گفته آمده ژوبر، سفر فتحعلی شاه که بن‌تان از او به عنوان فردی علاقمند به طالع بینی یاد کرده است و درباریانش به سوی ییلاق سلطانیه و دیدار او با شاه همه در ساعت‌هایی صورت گرفته است که منجمان درباری آن را تعیین کرده بودند.

علاوه بر فتحعلی‌شاه، عباس میرزا و محمد میرزا فرزند او نیز در سفر خود به مناطق مختلف، این رسم را رعایت می‌کرده‌اند . رفتار محمد میرزای ولیعهد حتی در دوره پادشاهی او نیز تغییری نکرد و او پس از وفات فتحعلی‌شاه تا رسیدن ساعت سعد، یک هفته در باغ نگارستان در خارج از شهر تهران به سر برد و پس از آن بر تخت سلطنت ایران جلوس کرد . این مورد درباره سفر او به اصفهان نیز گزارش شده است .ناصرالدین شاه قاجار نیز برخلاف اظهار نظر اعتضادالسلطنه در کتاب فلک السعاده که او را فردی بی‌اعتقاد به احکام نجوم معرفی می‌کند ،

در مدت طولانی سلطنتش به همین نحو در ارتباط با رفت و برگشت از سفرهای مختلف از ییلاقات شمال تهران به درون شهر ، بازگشت به تهران از سفر به ایالات کشور ، سفر به کشورهای خارجی و یا بازگشت، از این کشورها ، رفتار می‌کرده است.در مورد شاه بعدی سلسله قاجاریه ـ مظفرالدین شاه ـ روایات منابع حاکی از آن است که او نیز ضمن باور به چنین اموری در عمل به آنها سخت پای بند بوده است. .ورود او به تهران پس از کشته شدن ناصرالدین شاه در ساعت سعد تعیین شده منجمان صورت پذیرفت ، او حتی در بازگشت از سفر فرنگستان نیز در ساعت مقرّره به ایران وارد شد. ساعتی که او را مجبور به ماندن دو روزه در مرز کشور کرد .البته این تنها شاهان که سرسلسله هرم سیاسی ایران این دوره را تشکیل می‌دهند، نبودند که این چنین در آغاز و پایان سفرهای خود به احکام نجوم پای‌بندی نشان می‌دادند، بکله این ویژگی تمام کسانی بود که در زمره اعیان و اشراف این دوره طبقه‌بندی می‌شدند .

باور شاهان قاجاری به علم احکام نجوم آن چنان بود که آنها را وامی داشت تا در رویدادهای سیاسی، نظامی دوره حکمرانی خود از آراء منجمان استفاده کرده و بسیاری از کنشهای خود را بر آن مبنا بنیان نهند.رضاقلی‌خان هدایت از نظر خواهی فتحعلی شاه قاجار از میرزا محمدحسین اصفهانی منجم‌باشی خود در زمان شورش خوانین خراسان علیه شاهزاده محمدولی میرزا در سال 1229ق. یاد کرده است. به گفته او چون نظر منجم بر آن قرار گرفت که بنابر نحوه قرارگیری ستارگان، امرای خراسان تنها تا 17 سال قدرتمند خواهند بود و پس از آن اگر کسی را به دفع آنها گسیل نمایند، پیروز خواهد شد و در این زمان، 17 ساله به پایان رسیده بود. شاه، عباس میرزا را برای سرکوبی آنان به خراسان فرستاد . بنابراین کاملاً واضح است که چنانچه نظر منجم‌باشی و تفسیر او از چگونگی قرارگیری ستارگان به نحو دیگری بود، رفتار شاه قاجاری نیز در این مورد متفاوت می‌شد.

مواردی که تاکنون به آنها اشاره شد همه با درخواست افراد طبقات بلندپایه ایران این دوره از منجمان صورت پذیرفته است. این در حالی است که گاه منجمان بی‌آنکه دستوری داشته باشند، خود پیشگویی‌هایی می‌کردند که در حیات سیاسی، اقتصادی و نظامی این دوره اهمیت می‌یافت. پیشگویی وفات عباس میرزا و پس از او به فاصله یک سال مرگ فتحعلی شاه از جمله این موارد است. آنچه که از منابع می‌توان یافت این است که این پیشگویی در میان مردم آن چنان شایع بوده است که حتی شخص شاه نیز از آن اطلاع داشته و به همین دلیل، خبر مرگ عباس میرزا را به نوعی مرتبط با رسیدن زمان مرگ خود می‌دانسته است .

فریزر به نقل از سرجان مک نیل از سخنان حسنعلی میرزا، حکمران خراسان یاد کرده که قبل از وفات عباس میرزا به ماه در گذشت او هم اشاره نموده و گفته بود که شاه نیز تا سال 1250 ق. بیشتر زنده نخواهد ماند .آنچه در این جا اهمیت بسیار دارد، جدای از پیشگویی منجمان درباره مرگ بزرگان و حکمرانان این دوره و قبول عام آن در میان طبقات مختلف اجتماعی از شاه تا فرو دست‌ترین طبقات مردم، به اثرات این امور در اوضاع سیاسی، اقتصادی و نیز کنش شخصی اعیان و اشراف باز می‌گردد. به گفته رضاقلی‌خان هدایت، فتحعلیشاه که به پیشگویی منجمین کامل ایران خصوصاً میرزا محمد رضای مجوس جدید الاسلام کرمانی از مرگ خود در سالی پس از درگذشت نایب السلطنه خبر یافته بود، پس از مرگ عباس میرزا به فخرالدوله دستور داد در سفرش به عتبات، پنجاه من از خاک تربت امام حسین (ع) برای استفاده در ساخت مقبره‌اش در قم، همراه خود به ایران بیاورد .همچنین با نزدیک شدن به زمان موعود پیشگویی‌ها، ترس و وحشت عمومی در میان مردم ایران به صورت کلی سیطره می‌یافت .

ترسی که در میان تجار افزونتر بود به گونه‌ای که برخی از آنان، مال‌التجاره خود را جمع ‌کرده و برای فرار از شورش‌ها و بی‌نظمی‌های احتمالی پس از مرگ شاه، شهر محل سکونت خود را ترک می‌کردند .همچنین این پیشگویی بسیاری از شاهزادگان صاحب نام و مدعیان قدرت و حتی مردم عادی را بر آن می‌داشت تا نام شاه بعدی را از اصحاب نجوم بپرسند.به گفته هدایت، در سفر محمدمیرزا در دوره حیات پدر به نائین، حاجی محمدحسین نائینی در حضور شاهزاده به صورت تلویحی و در غیاب او به صراحت از پادشاهی آینده‌اش خبر داده بود .

همچنین همو از حکم نجومی میرزا اختیار تربتی خراسانی در هنگام تولد اسبی در این منطقه درباره فردی که سوار بر اسب، به پادشاهی ایران خواهد رسید، حکایت کرده است .اسبی که وقتی به دست محمدخان تربتی رسید، اسب دولتش نامید و داعیه سلطنت کرد ولی در نهایت با غلبه عباس میرزا بر او، به محمد میرزا‌، پادشاه آینده ایران، رسید . هدایت جدای از افراد پیشین، به پیشگویی سیدصدرالدین دزفولی و نیز شیخ عبدالله مبارک عرب در شیراز اشاره کرده که در مورد اخیر به توصیه عاجزانه یکی از تجار حاضر به جواب شده و گفته بود که در مشاهد مقدسه از شیخی شنیده که شاهزاده محمدعلی میرزا و نایب السلطنه هر دو قبل از وفات فتحعلی‌شاه خواهند مرد و محمد نامی، شاه آینده ایران خواهد شد . پاسخ دادن به این پرسش که چرا باید تاجری با اصرار و (الحاح) نام پادشاه آینده را بداند برای کسانی که با ساختار اداری ایران دوره قاجار آشنایند، چندان دشوار نیست. چرا که طبیعی است خدمت یک تاجر به شاه آینده در دوره ولایت عهدی‌اش در حکم آزادی تجارتش در سراسر دوره حکمرانی او خواهد بود.

با به قدرت رسیدن محمدشاه، می‌بایستی از وزیر صاحب نام او، حاجی میرزا آقاسی یاد کرد. کسی که به نقل منابع، علوم غریبه، نیرنجات و ریاضی را نزد ملا عبدالصمد همدانی آموخت و با آگاهی از این علوم به پیشگویی‌های متعددی چه در ارتباط با خود، شاهان و شاهزادگان قاجاری و چه در ارتباط با وقایع سیاسی، نظامی دوره حکمرانی محمدشاه پرداخت.او که به نقل منابع مدتها پیش از درگذشت عباس میرزا و فتحعلی شاه به مانند افراد پیشین، مرگ آنان را پیشگویی کرده بود، با نمود این امور به محمدمیرزا که سمت معلمی او را داشت، خود را به فردی صاحب کرامت در نگاه او مبدّل ساخت .این امور سبب گردید که رابطه حاجی میرزا‌ آقاسی و محمدشاه در دوره صدارت او که خود پیش‌بینی‌اش کرده بود ، به مانند شاهان و صدور پیشین نباشد و شاه با ارادتی بی‌مانند به او به دیده مرشدی و پیشوایی بنگرد و در نامه‌های خود او را با عناوین جعلت فداک و روحی فداک خطاب کند .

پس از محمدشاه در دوره حکمرانی پنجاه ساله ناصرالدین شاه، به خصوص در هنگام برگزاری جشن پنجاهمین سال سلطنت او و یا پس از مرگش، بارها در منابع این دوره از پیشگویی‌های منجمان درباره چگونگی پایان یافتن سلطنت او، اخبار و روایاتی نقل می‌شود. مخبر السلطنه در خاطرات خود، پیشگویی محمدولی میرزا، شاهزاده قاجاری آشنا به علوم غریبه را نقل کرده که به گفته او، سلطنت ناصری پس از پنجاه سال قرانی دارد که در صورت رفع خطر، سی سال دیگر نیز امتداد خواهد یافت . شاهزاده‌ای که پیشگویی‌هایش را در امور دیگر نیز شاه قاجاری می‌پسندید و با درست و مطابق آمدن آنها به او هدایایی اعطا می‌کرد .بنابراین پیشگویی‌ها را شخص شاه قبلاً شنیده بود و به درستی از همه آنها اطلاع داشت.دوستعلی‌خان معیرالممالک به نقل از تاج‌الدوله همسر ناصرالدین شاه از شادمانی او به دلیل گذر کردن قران نحس سلطنتش که محمدولی میرزای جفار آن را در سال اول سلطنت او پیشگویی کرده بود، خبر داده و نوشته است، شاه غافل از آن بود که قضا چون زگردون فرو هشت پر، حتی جفر دان ماهر نیز در حساب خود به خطا خواهد رفت و با روزی اختلاف، قرنی را بر هم خواهد زد .

علاوه بر پیشگویی‌هایی این چنینی، منجمان به خصوص منجمان درباری، وظیفه داشتند تا در هر سال تقویم آن سال را تنظیم کرده و در اختیار عموم قرار دهند. تقویم سال‌های 1233ق، 1244ق، 1263ق، 1274‌ق، 1278 ق، 1301 ق، 1304 ق، 1308 ق، 1309ق، 1313ق، 1317 ق، 1318ق، 1320ق، 1325 ق، 1326 ق و 1344ق. امروز در آرشیوهای نسخ خطی موجود است و می‌توان با مراجعه به آنها دریافت که استخراج تقویم از دوره فتحعلی‌شاه تا دوره محمدعلی‌شاه با اندک تغییرات و با وقفه‌های کوتاهی پس از سال 1277ق. که شاهد صدور فرمان ناصرالدین شاه در لغو احکام نجوم در تقویم‌ها هستیم به یک روش یعنی بر مبنای نجوم بطلمیوسی و با گنجاندن احکام نجوم و حساب سعد و نحس ایام، صورت می‌گرفته است.اعتماد السلطنه به نام افراد بسیار اشاره کرده که در این دوره به استخراج تقویم می‌پرداختند. از آن جمله، مولانا محمد اسماعیل منجم از علماء خراسان ، مولانا محمدمهدی فرزند حاجی غلامحسین منجم‌باشی خراسان ، میرزا عبدالوهاب منجم‌باشی ، میرزا حاجی‌آقا از اهالی قراچه داغ مقیم تبریز ، میرزا عبدالعلی ابن ملا احمد گرکانی ، ملاحسن محلاتی، ملاحسین منجم زنوزی و ملا هاشم کاشانی که به همراهی هم قبل از منحصر شدن طبع تقویم به میرزا عبدالوهاب منجم‌باشی توسط اعتضادالسلطنه، وزیر علوم، تقویم می‌نوشتند ، ملاحسین منجم افشار ، میرزا رضا نجم الملک و میرزا عبدالغفارخان نجم‌الدوله را می‌توان نام برد.علاوه بر میرزا عبدالوهاب منجم‌باشی، میرزا عبدالغفارخان نجم‌الدوله که پس از مرگ میرزا رضا نجم‌الملک در سال 1289 ق. به جای او به منجم باشیگری دیوان اعلی رسید و لقب نجم الملکی او را نیز از آن خود کرد نیز از چنین انحصاری بهره داشت .

با توجه به جایگاه منجمان که پیشتر به آن اشاره شد، آنان جزئی از اعیان و اشراف به حساب می‌آمدند که با بهره‌گیری از امکانات مالی و پشتوانه درباره شاهان قاجاری و یا شاهزادگان حکمران ایالات، به طبع تقویم‌هایی می‌پرداختند که در آن حساب سعد و نحس امور مشخص شده بود. بنابراین فعالیت بخشی از طبقات بلند پایه اجتماعی ایران دوره قاجار مورد استفاده عموم مردم ایران در این دوره بود.

ب:عامه مردم و علم احکام نجوم

اعتمادالسلطنه در مطلع الشمس پس از اشاره به تدریس علم نجوم بطلیموسی و احکام غریب موجود در آن در مدارس ایران، علم احکام نجوم را علمی با اهمیت در نزد مردم معرفی می‌کند. همچنین همو در روزنامه خاطراتش، باور به تعییین ساعت سعد برای انجام امور را مختص نفوس عامه و زنها دانسته است.این اظهار نظرها به صراحت نشانگر باور افرادی چون او به طبقه‌بندی اجتماعی دوره قاجار و تفاوت گذاردن میان خواص و عوام جامعه است. رجال و درباریان قاجاری به واسطه منصب اداری خود و نزدیکی به قدرت و مواهب مادی پیامد آن، خود را جدا از عامه مردم و باورهای آنها می‌دانستند. علیقلی‌میرزا اعتضادالسلطنه نیز در کتاب خود فلک السعاده که در رد علم نجوم بطلیموسی و احکام آن نوشته است،

البته با اعتدال بیشتری سخنان اعتمادالسلطنه را تکرار می‌کند. گرچه او باور اعیان و اشراف به علم احکام نجوم را کتمان نمی‌کند ولی آن را منحصر به مواقع اضطرار مانند برکناری از منصب‌‌اشان می‌داند و در مقابل با نسبت دادن ضعف عقل به مردم عوام، زنان و سفها آنان را معتقدان اصلی علم احکام نجوم معرفی می‌نماید. برخلاف نظر دو فرد پیشین، شکل اصلی عمومیت یافتن این چنین باورهایی به این روش بود که: جامعه قاجاری علیرغم طبقه‌بندی موجود در آن و دسته‌بندی افراد به تناسب موقعیت اداری و نزدیکی به قدرت و مواهب مادی حاصل از آن، تا میانه حکمرانی ناصرالدین شاه از لحاظ باورهای اجتماعی جامعه‌ای بی‌طبقه بود که در آن شاه تا فرو دست‌ترین طبقات مردم تحت فرمانش یکسان می‌اندیشیدند و بر آن اساس عمل می‌کردند. در واقع به راستی شاه قاجاری بر آمده از مردم تحت فرمانش و فرزند زمان خود بود. منجم‌باشی دربار که جزء طبقات بالا و اعیان و اشراف به حساب می‌آمد،

تقویم‌هایی حاوی احکام نجومی را استخراج می‌کرد و این تقویم‌‌ها درشهر به فروش می‌رسید و در اختیار همه مردم قرار می‌گرفت، از آن پس عامه مردم با اشتیاقی فراوان کلیه امور روزمره‌اشان را با آن تطابق می‌دادند و در این میان کودکان نه تنها تحت تأثیر خانواده قبل از ورود به مکتب‌های قدیمی، به این علم باور می‌آوردند بلکه در مکتب نیز طریق خواندن آن را عملاً می‌آموختند که خود سبب گسترش بیشتر این علم در میان خانواده‌ها می‌شد. اعتقاد به احکام نجوم آن چنان در میان عامه مردم در طی دوره قاجار، رسوخ و نفوذ داشت که به گفته مسافران خارجی، شغلی رایج‌تر و سودمندتر از آگاهی بر نجوم در ایران یافت نمی‌شد . آگاهی اندک از نجوم و دانستن چند اصطلاح نجومی و درک تقویم‌های چاپی هر ساله کفایت می‌نمود تا فردی مورد رجوع عامه مردم باشد و این رجوع پی‌گیر و دائمی آن چنان سودمند بود که سبب ساز خوشبختی و ثروتمندی منجمان را در ایران دوره قاجار فراهم می‌ساخت .

همچنان که جیمز موریه معتقد بود که تقریباً هر شهر ایران منجمی مخصوص خود داشت ، مسافران دیگر بر این باور بودند که حتی در هر روستایی از روستاهای سراسر ایران نیز فردی آگاه بر علم نجوم حضور داشت که مورد مراجعه مردم بود .ایرانیان این دوره در انجام امور مرتبط با سلامت خود به مانند رگ زدن و انجام عمل جراحی ، مسهل خوردن و حجامت کردن و یا انجام امور دیوانی، ابتدای کتابت کتاب جدید، تعلیم و تعلم کردن، قباله نوشتن و بنای نو نهادن، نام نهادن کودکان، به گهواره نهادن آنها و یااز شیر گرفتنشان، همه و همه به تقویم رجوع می‌کردند .علاوه بر این امور، مواردی چون رجوع به تقویم برای تعیین ساعت سعد دوختن و پوشیدن لباس، کفش و حتی جوراب نو رفتن به حمام و انجام دید و بازدید و سفر کردن ، تعیین ساعت بردن جهاز و روز ازدواج همه مؤید آن است که مردم عادی دوره قاجار نیز در سطحی گسترده در زندگی روزمره خود از علم احکام نجوم، استفاده می‌کردند.

پ: انتقادات اجتماعی بر علم احکام نجوم

در سال 1277 ق. ناصرالدین شاه قاجار فرمانی صادر کرد که براساس آن، نوشتن احکام نجوم در تقویم‌ها ممنوع گردید. اعتضاد السلطنه که پس از صدور این فرمان دستور یافت تا کتابی در رد احکام نجوم بنویسد، در مقدمه کتاب خود موسوم به فلک السعاده، احکام نجوم را خرافات قدیم و اساطیر الاولین دانست و انگیزه ناصرالدین شاه برای صدور این فرمان را، اجرای دستور شارع مقدس و بزرگان دین مبین دانست . به گفته او، مردم علاقه‌مند به احکام نجوم بیشتر از میان عوام، نسوان و سفها هستند که ضعف عقل بیشتری دارند و خواص جامعه تنها در مواقع تنگنا مانند عزل از منصب خود به احکام نجوم تمایل می‌یابند . او معایب توجه به علم احکام نجوم را در برهم خوردن نظم و وحشت عوام می‌دانست و معتقد بود که در حالی که بسیاری از بیماران به درمان فوری نیازمندند، تعویق درمان تا رسیدن ساعت سعد، ممکن است در برخی موارد به مرگ بیمار بینجامد.همچنین در جنگ‌ها دشمن تا رسیدن ساعت سعد مطلوب، جنگ را معوق نخواهد گذارد و توجه به علم احکام نجوم می‌تواند به شکست انجامد. در عین حال وقتی منجمان در تقویم‌ها پیشگویی می‌کنند که در سال آینده قحطی رخ خواهد داد خود به ناخودآگاه منجر به احتکار مواد غذایی می‌گردند .

به نظر می‌رسد که این فرمان تنها در همان سال به اجرا درآمده است، چرا که تقویم‌هایی که از سالهای بعدی حکمرانی ناصرالدین شاه در آرشیوهای نسخ خطی موجود است،‌ همه حاوی احکام نجومند.پس از این فرمان، ما شاهد روندی دوگانه در ارتباط با علوم احکام نجوم هستیم، در حالی که تقویم‌های چاپی حاوی این احکام، مشتاقان زیادی داشته و حتی در خارج از ایران نیز به فروش می‌رسید ، کتاب‌هایی به شیوه‌های نجومی جدید نوشته می‌شد که از آن جمله می‌توان به کتاب مرآت العالم در علم هیات و نجوم و جغرافیای جدید اثر عمادالسلطنه اشاره کرد.به تدریج برخی از اعیان و اشراف نیز علم احکام نجوم را از مرسومات قدیم به شمار آوردند و ضمن نقد این علم، کسانی را که همچنان به آن عمل می‌کردند به باد تمسخر گرفتند . برخی دیگر نیز برای اثبات راستی گفتار خود و ناکارآمدی این علم به مباحثه با منجمینی پرداختند که در تقویم‌های استخراجی خود، این احکام را می‌گنجاندند .

با این وجود، استدلال منجمین و بالاخص سرآمدترین آنها، عبدالغفار خان نجم‌الدوله در نوشتن احکام نجوم آن بود که «تقویم بی احکام را عامه ناس به یک پول نمی‌خرند. » هرچه‌ قدر به سالهای پایانی حکومت ناصرالدین شاه نزدیک‌تر می‌شویم، نقد علم احکام نجوم در کتاب‌های این دوره گسترش بیشتری می‌یابد. زین‌العابدین مراغه‌ای معتقد بود افراد بی‌دینی که از وضعیت خانه‌های خود بی‌خبرند و میزان جمعیت، مسافت سرحدات و مساحت کشور خود را نمی‌دانند ادعای پیشگویی امور آسمانی را می‌نمایند و طالبوف سعی می‌کرد تا با نشان دادن تفاوت طلوع و غروب خورشید و طول روزها و شب‌ها در ایران و سایر نقاط، به خوانندگان خود توضیح دهد که احکام نجوم، علمی بی‌مایه، بی‌محتوا و قابل تردید است .

با این همه روشن است که تغییر باورهای دیرپایی که قرنها در زندگی مردم نقش موثری داشته‌اند و به بخشی از فرهنگ آنان تبدیل شده‌اند تنها به اتکای یک فرمان شاهانه، چند کتاب و مقاله و مباحثات علمی، امکان‌پذیر نبوده و نیست. برای تغییر یا تبدیل آنان علاوه بر آگاهی بخشی به جامعه و یا از میان بردن زمینه نیاز به آنان،‌فرصت و زمان لازم بود.

منبع: مقاله زهرا حاتمی، سایت انسان شناسی و فرهنگ

https://www.cafetarikh.com/news/30111/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما