ارتشبد نعمتالله نصیری رئیس ساواک طیب حاج رضایی را تهدید کرد که مجلس روضهای که متولی است را تعطیل کند که طیب پاسخ داد من چاکر امامحسین(ع) هستم و نمیتوانم روضه را تعطیل کنم، شما تعطیل کنید که من بگویم شما تعطیل کردید.
در کتاب خاطرات حبیب الله عسگر اولادی، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 117 آمده است. یک موضوع دیگر در رابطه با همین مجالس، مجلس دههی عاشورای مرحوم طیب حاج رضایی است.
او که شهره بود هر نوع بدی در آن زمان است انجام داده، در عین حال چند امتیاز داشت: یکی اینکه دهه عاشورا چند روضهخوانی داشت و در این دهه به سر خودش گل میمالید و جلوی در حسینیه مینشست.
یکی دیگر از کارهایش این بود که در یکی از شبهای سوم یا هفتم یا شب اربعین امامحسین(ع) دستهای حرکت میداد که تمام هیئت و دستجات معروف هم کمک میکردند و این دسته یک دسته بسیار بزرگی بود و خود طیب در آنجا گل به پیشانی مالیده، در جلوی دسته حرکت میکرد.
در مجلس دهه عاشورای مرحوم طیب، آقای شیخ باقر نهاوندی منبر میرفت و منبر ایشان هم معمولاً تند بود و شاید از تندترینها علیه رژیم بود.
یکی از آنجاهایی که نصیری برای مرحوم طیب خط و نشان میکشید همین مسئله روضهی عاشورا بود.
طیب را خواستند و گفتند: «روضه را تعطیل کنید»، گفت: «من چاکر امامحسین هستم و نمیتوانم روضه را تعطیل کنم، شما تعطیل کنید که من بگویم شما تعطیل کردید». گفتند: «پس این آخوند را نگذار برود بالای منبر». گفت: «من دعوتش کردم و نمیتوانم که به هم بزنم». گفتند: «پس بگو مزخرف نگوید». گفت: «مزخرف نمیگوید». گفتند: «راجع به شاه و دولت صحبت نکند». گفت: «من یک عمله میدان هستم، مرا چه به اینکه بگویم روحانی و واعظ چه بگوید، من دعوت میکنم و پای منبر مینشینم. من چاکر امامحسین هستم. من نه میتوانم تعطیل کنم، نه میتوانم بگویم او نیاید، نه میتوانم بگویم این حرفهایی که میزنید نزند».
به همین دلیل برای مرحوم طیب خط و نشان کشیدند. یکی از مجالس در جنوب شهر که واقعاً امواجی را در منطقه پخش میکرد همین صحبتهای آقای شیخ باقر نهاوندی بود که در آنجا منبر میرفت.
منابر و مجالس در سطحی پیش رفت که خود ماها که خادم منابر بودیم ـ بهخصوص با هدایت حضرت امام به عنوان مرجع تقلید ــ فکر نمیکردیم اینقدر خوب پیش برود و اثرگذار باشد.
از تهران هم به حومه و شهرستانها امواج میرفت و سطح منابر در آنجاها هم ــ هر کجا اصالتاً سطح بالایی نداشت ــ به تبع سطح بالای پیدا میکرد. این حرکت و موج را میتوان دومین علت و زمینه برای شکلگیری 15 خرداد دانست.