اینجا انشاءاللّه مذاکرات تا یکى دو روز دیگر به پایان خواهد رسید و بعد از آن امیدوارم که اوضاع تا اندازه به وضع عادى برگردد و بتوانیم دوباره با خیال راحت همدیگر را در آغوش بگیریم...
سعدآباد 17 شهریور 1320
مادر بهتر از جانم را قربان و تصدق مىروم.
مادر عزیز مدتى است که از دیدار روى ماهت محرومم و از این جهت خیلى غمگینم مخصوصا اینکه در موقع سختى از هم دور شدیم حتى خداحافظى نمىتوانستیم بکنیم اما الحمداللّه که شماها همه سلامت هستید و ما اینجا از این لحاظ این چند روزه خیلى خوشوقت بودیم حالا هم انشاءاللّه هر چه زودتر شد به دیدار هم نایل خواهیم شد. حالا که بحمداللّه تا اندازه اوضاع روشن شده و خیال راحتتر شده است انسان وقتى به فکر بحران چند روزه مىافتد هم متأثر مىشود و هم خندهاش مىگیرد حقیقتا همه سراسیمه شده بودید گمان مىکنم حتى شما چند دندانتان افتاد در زندگى شخص چه اتفاقاتى مىافتد به این جهت اگر شخص سختى نبیند دنیا دیده نیست اما به عقیده من بهتر است انسان دنیا دیده نباشد ولى ضمنا از این سختىهاى بىفایده هم نبیند. امیدوارم حالا منزلتان راحت شده باشد و تا اندازه به شما خوش بگذرد و از اصفهان استفاده بکنید.
حال پدر مهربان و من و شاهپور به فضل پروردگار خوبست ولى البته از دورى شما غمگین هستیم و با اشتیاق تمام [در] انتظار دیدار وجود عزیزتان هستیم خوشبختانه همه روزه از شما تلگراف مىرسد و خیال ما را راحت مىکنید مادرجان عزیز خواهش مىکنم از طرف من از همه خیلى احوالپرسى کنید و بگویید که دائم به فکر آنها هستم و دورى آنها خیلى گران تمام مىشود اینجا انشاءاللّه مذاکرات تا یکى دو روز دیگر به پایان خواهد رسید و بعد از آن امیدوارم که اوضاع تا اندازه به وضع عادى برگردد و بتوانیم دوباره با خیال راحت همدیگر را در آغوش بگیریم خدا شما همه را حفظ کند بیشتر از این مصدع اوقاتت نشده کاغذم را با دعا به وجودت خاتمه مىدهم.