۰
plusresetminus
ایالات متحده آمریکا رویکردی دوگانه نسبت به مسأله هسته‌ای ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی داشته است؛ در دوران پهلوی آمریکا متولی ساخت نیروگاه هسته‌ای در ایران می‌شود ولی در دوران بعد از انقلاب اسلامی سعی دارد ایران را از داشتن انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای محروم کند
تجهیز رژیم پهلوی به سلاح هسته‌ای توسط آمریکا
با بررسی شواهد تاریخی مشخص می‌شود که ایالت متحده آمریکا رویکردی دوگانه نسبت به مسئله هسته‌ای ایران پیش و پس از انقلاب اسلامی داشته است. از آنجا که محمدرضا شاه به عنوان ژاندارم منطقه و حافظ منافع غرب محسوب می‌شد آمریکا با اعطای امتیاز هسته‌ای به ایران به دنبال آن بود تا رژیم دست نشانده خود را به انواع سلاح‌های هسته‌ای مجهز کند.

این اقدام آمریکا در آن دوران کاملا مغایر با شعاری است که امروزه این کشور در راستای گسترش صلح جهانی سر می‌دهد.

حال سوال اصلی این است که چرا آمریکا در دوران رژیم پیشین خواهان اعطای امتیاز هسته‌ای به ایران بود و امروزه با این موضوع به شدت مخالفت می‌کند؟ نوشتار پیش رو تلاش خواهد کرد تا با بررسی تاریخچه هسته‌ای در ایران دوران پهلوی، رویکرد دوگانه آمریکا در قبال هسته‌ای شدن ایران قبل و بعد از انقلاب اسلامی را تحلیل کند.

*تاریخچه بحث هسته‌ای در ایران

پس از طرح مسئله «اتم برای صلح» از سوی آیزنهاور، آمریکا اعطای امتیاز هسته‌ای به کشورهای دست نشانده‌اش را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داد. در این بین ایران دوران پهلوی نیز مشمول این امتیاز شد.

نخستین قدم جدی در زمینه استفاده از فناوری هسته‌ای در ایران در اواسط دهه سی و با حمایت ایالت متحده برداشته شد. باید توجه داشت که در این دوران آمریکا پس از کودتای 28 مرداد به نفوذ قابل توجهی در سیاست ایران دست یافته بود.

در نیمه اسفند 1335 موافقت نامه همکاری میان آمریکا و ایران مبنی بر استفاده رژیم پهلوی از انرژی هسته‌ای امضا شد که به موجب این قرارداد ایالت متحده متعهد شد که علاوه بر انتقال دانش هسته‌ای به ایران، چندین کیلوگرم اورانیوم غنی شده را برای مصارف تحقیقاتی و عملیاتی در اختیار ایران قرار دهد.

این معاهده که مشتمل بر یک مقدمه و یازده ماده بود در  دوازدهم بهمن‌ماه 1337 به تصویب مجلس شورای ملی رسید.[1]به موازات همکاری‌های هسته‌ای تهران و واشنگتن، انستیتو علوم هسته‌ای که تحت نظارت سازمان مرکزی پیمان سنتو بود در سال 1957 میلادی از بغداد به تهران منتقل و در دانشگاه تهران مستقر شد.

دو سال بعد به دستور محمد رضا شاه پهلوی مرکز اتمی دانشگاه تهران تاسیس شد و تنها یک سال بعد یعنی در سال 1960 میلادی آمریکا یک رآکتور تحقیقاتی 5 مگاواتی به ایران واگذار کرد.

این رآکتور که با نام اختصاری MTR  شناخته می‌شد بر مبنای سوخت اورانیوم غنی شده 93 درصدی طراحی شده بود و توانایی تولید 600 گرم پلوتونیوم در سال را داشت. همچنین در سال 1340 شمسی با حمایت کاخ سفید، عملیات ساختمانی رآکتور دانشگاه تهران آغاز شد و در آبان 1346 به بهره برداری رسید.

از سوی دیگر آمریکا که به دنبال ایجاد یک پایگاه قدرت در ایران بود در سال 1960 میلادی واگذاری سلول‌های داغ (اتاقک‌های محافظت شده‌ای که عملیات جداسازی پلوتونیوم را به صورت شیمیایی انجام می‌داد) به ایران را آغاز کرد.[2] در توافقنامه‌های بعدی، آمریکایی‌ها واگذاری رآکتور به ایران و نیز آموزش پرسنل ایرانی در زمینه علوم و مهندسی هسته‌ای را متعهد شدند.[3]

در کنار این تلاش‌ها، امضای توافقنامه همکاری‌های هسته‌ای با سایر کشورها از جمله آلمان، کانادا، فرانسه و انگلستان از دیگر اقداماتی بود که از سوی شاه دنبال شد. این درحالی بود که ایالت متحده هیچگونه مخالفتی با این قبیل توافقات نداشت.

در سال 1353 سازمان انرژی اتمی ایران (AEOI) تشکیل شد، مرکز تحقیقات اتمی دانشگاه تهران تحت نظارت این سازمان قرار گرفت و اکبر اعتماد به ریاست آن منصوب شد. هدف از تاسیس این سازمان، منظم ساختن برنامه‌های هسته‌ای ایران بود. متعاقب تأسیس سازمان انرژی اتمی تعداد نیروهای شاغل در سازمان به شدت افزایش یافت و در سال 1357 به 4 هزار و 400 نفر رسید.

علاوه بر این، ده‌ها کارشناس جهت فراگیری علوم و آموزش های لازم به عنوان بورسیه به آمریکا اعزام شدند. به علاوه، سازمان انرژی اتمی ایران با حمایت مالی  و علمی آمریکا، عهده دار تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه در بوشهر و دارخوین، ایجاد تأسیسات آب شیرین کن در بوشهر، تأمین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیکی از نیروگاه‌ها و ساخت نیروگاه‌هایی در اصفهان و استان مرکزی شد.[4] آمریکا حتی در اکتبر  1978 میلادی و در واپسین ماه‌های حکومت شاه، چهار لیزر با فعالیت‌ حساس شانزده میکرون را به ایران فرستاد و طی گزارشی اعلام کرد که از تلاش ایران برای دست‌یابی به انرژی هسته‌ای کاملا دلگرم است.[5]

طبق اسناد موجود در دوران پهلوی، شاه شدیدا به دنبال دست‌یابی به سلاح هسته‌ای بود. اصرار در ساختن نیروگاه‌های اتمی، که شش برابر گران‌تر از نیروگاه‌‌های حرارتی ـ گازی تمام می‌شد، با هیچ منطقی قابل تحلیل نبود مگر آنکه فرض شود شاه در اندیشه‌ دسترسی به بمب اتمی بوده است. در این زمینه، نشانه‌ای نیز وجود دارد؛ به این معنا که در سال‌های واپسین شاهنشاهی، به دستور شاه قرار بود در اصفهان دانشگاهی برای علوم و فنون نظامی، با بودجه‌ کافی، زیر نظر ارتش برپا شود و به ویژه به پژوهش‌های هسته‌ای و شیمیایی بپردازد. کارشناسان هسته‌ای ایالات متحده نیز معتقد بودند شاه با ایجاد زیر ساخت‌های هسته‌ای، تحقیقات برای تولید سلاح‌های هسته‌ای سطح پایین را آغاز کرده و مرکز تحقیقات هسته‌ای امیرآباد در تهران محور اصلی این برنامه‌ها است. اما از آنجا که شاه هم پیمان و عامل ایالات متحده در منطقه حساس خاورمیانه محسوب می‌شد، این موضوع انعکاس چندانی در رسانه‌ها نداشته و با مخالفت آمریکا مواجه نمی‌شد.

*اهداف آمریکا از اعطای امتیاز هسته‌ای به شاه

باید توجه داشت زمانی که آمریکا به دنبال تجهیز هسته‌ای ایران بود، جهان به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده بود و آمریکا و شوروی درگیر جنگ سرد با یکدیگر بودند. آیزنهاور، رئیس جمهور وقت آمریکا، بارها در دیدار سران انگلستان، فرانسه و آلمان غربی، وحشت خود را از حمله ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به مرزهای شمالی ایران و افتادن ایران به دام کمونیسم و در نتیجه از دست رفتن پایگاه مهم غرب در جنوب مرزهای شوروی اعلام کرده بود. آیزنهاور معتقد بود که برای حفظ منافع آمریکا لازم است ایران اتمی شود لذا محمدرضا شاه مورد حمایت هسته‌ای آمریکا قرار گرفت.[6]

در این راستا ایجاد پایگاه‌های نظامی مدرن در ایران بدست ایالات متحده را می‌توان به‌عنوان شالوده و اساس تجهیز ایران به تسلیحات هسته‌ای در راستای بازدارندگی شوروی تلقی کرد.

بر همین اساس می‌توان گفت که آمریکا از اعطای چنین امتیازی به ایران اهدافی کاملا جنگ‌طلبانه داشت و طرح مسئله «اتم برای صلح» شعار دروغینی بیش نبود. آنچنان که در خاطرات اکبر اعتماد آمده است آمریکا در این زمان برای توسعه صنایع نظامی خود احتیاج به تاسیسات عظیمی به منظور غنی‌سازی اورانیوم داشت و این تاسیسات را براساس تکنولوژی ای که در زمان جنگ دوم جهانی برای ساختن بمب اتمی ایجاد شده بود فراهم ساخت. بدین ترتیب آمریکا تنها کشوری بود که می‌توانست مقادیر بسیار زیادی اورانیوم غنی شده تولید کند. لذا به جز آمریکا هیچ کشوری به این تکنولوژی دسترسی نداشت.[7]

از سوی دیگر در دوره‌ محمدرضاشاه، فروش و انتقال تکنولوژی هسته‌ای جدا از آنکه مانع از بومی شدن فناوری هسته‌ای توسط متخصصان ایرانی می‌شد، سود سرشاری را نیز برای ایالات متحده در پی داشت.

علاوه بر این، محمدرضا شاه تا حدود زیادی رویکرد تأمین منافع ایالات متحده را در خاورمیانه در پیش گرفته بود و کاملا مطیع آمریکا محسوب می‌شد. به همین دلیل، با آنکه ایالات متحده می‌دانست رژیم پهلوی قصد و قابلیت ساخت بمب و سلاح‌های اتمی را دارد، هیچگاه با آن مخالفت نکرد.

وارداتی بودن فناوری هسته‌ای باعث شده بود که ایران تا قبل از انقلاب اسلامی همواره متکی به دانش آمریکایی‌ها باشد و تحت‌الشعاع سیاست‌های آن‌ها قرار گیرد و هر آن گونه که منافع کاخ سفید اقتضا می‌کرد رفتار کند.

علاوه بر این یکی از دلایل مهم عدم مخالفت آمریکا با مسئله‌ هسته‌ای ایران در دوران پهلوی، وجود رابطه حامی ـ پیرو و به عبارتی بهتر، وابستگی شاه به آمریکا بود که شاید به کار بردن اصطلاح دست‌نشاندگی برای این وضعیت بتواند تا حدی این رابطه را روشن کند. نقطه‌ عطف در رابطه‌ سلطه‌آمیز آمریکا علیه ایران را می‌توان کودتای 28 مرداد 1332 دانست که با حمایت آشکار و مستقیم آمریکا صورت گرفت و در نهایت، وابستگی استراتژیک نظام پهلوی به ایالات متحده را منجر شد.

*رویکرد دوگانه آمریکا نسبت به مسئله هسته‌ای ایران

چنانکه گفته شد در دوران محمدرضا شاه پهلوی، آمریکا به طور جدی به دنبال انتقال دانش هسته‌ای کنترل شده به ایران بود و از این موضوع اهدافی را دنبال می‌کرد که از مهم‌ترین آن اهداف، ایجاد یک جبهه نیرومند در جنوب شوروی و وابستگی هرچه بیشتر ایران به آمریکا بود. اما زمانی که رژیم پهلوی در بهمن 57 سقوط کرد، آمریکایی‌ها به تکاپو افتادند تا از دستیابی جمهوری اسلامی به دانش هسته‌ای جلوگیری کنند.

در همین رابطه، در 21 اکتبر 2003 میلادی، ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات هسته‌ای خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نظنر را در راستای راستی‌آزمایی و اثبات صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران، بصورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد.

از این دوران آمریکا تلاش کرد تا این تعلیق را حفظ کرده و با مشکل تراشی‌های حقوقی مانع دستیابی ایران به انرژی هسته‌ای شود. اما از آنجا که تلاش خود را بی‌ثمر دید تلاش کرد تا با صدور قطعنامه‌های پیاپی و اعمال تحریم‌های اقتصادی، ایران را تحت فشار قرار دهد.

به روشنی می‌توان دریافت که مشکل اصلی آمریکا این است که در صورت دستیابی ایران به دانش هسته‌ای منافع کاخ سفید به خطر می‌افتد.

آمریکا که نگران زوال هژمونی خود در منطقه و حتی جهان است، با این بهانه واهی که ایران به دنبال دستیابی به سلاح اتمی است درصدد جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به دانش صلح‌آمیز هسته‌ای است.

در دورانی که آمریکا رژیم پهلوی را برای ساخت سلاح هسته‌ای تجهیز می‌کرد هیچگاه نگران اوضاع منطقه، مردم ایران و صلح جهانی نبود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به خصوص در دوره مذاکرات هسته‌ای فعلی بارها در مورد دانش هسته‌ای ایران ابراز نگرانی کرده‌اند. به عنوان مثال باراک اوباما به طور متناوب اعلام کرده بود که هرکاری را که از دستش برآید خواهد کرد تا ایران به انرژی هسته‌ای دست پیدا نکند.

این در حالی است که فتوای رهبر انقلاب برای حرام بودن بمب اتم نشانه‌ای واضح بر عدم اشاعه سلاح هسته‌ای توسط جمهوری اسلامی است. در همین رابطه دکتر حسن روحانی و دکتر محمدجواد ظریف نیز بارها با اشاره به فتوای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حرام دانستن ساخت و استفاده از تسلیحات کشتار جمعی، اعلام نمودند که این فتوا مهم‌ترین تضمین صلح‌آمیز بودن برنامه‌های هسته‌ای ایران است.[8]

علاوه بر این، طبق گفته دکتر ظریف صنعتی بودن برنامه غنی‌سازی ایران نیز نشانه دیگری از صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی است.[9] اما علی رغم این موضوع آمریکایی‌ها همچنان اهداف سیاسی خود را در مذاکرات پیگیری می‌کنند و با تبلیغات پر دامنه و تشویش اذهان عمومی تلاش می‌کنند تا مانع دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای شوند.

این تورق تاریخی نشان می‌دهد که آمریکا و متحدانش به ویژه نتانیاهو و رژیم صهیونیستی سعی دارند با وابسته نگه داشتن کشورها به خود، آنها را در منطقه مدیریت کنند. همچنین اگر ایران بتواند علی رغم فشارها بر موضع هسته‌ای خود دست یابد الگویی برای سایر کشورها خواهد شد. این موضوع می‌تواند بار دیگر منشا تحولاتی نه در منطقه بلکه سایر کشورهای اروپایی هم باشد و شکست هژمونی آمریکا و متحدانش را در نظم نوین جهانی موجب شود.

آمریکا که در دوران محمد رضا پهلوی، بنا به منافع خود در منطقه حامی اصلی هسته‌ای شدن ایران بود امروز در مذاکرات هسته‌ای با اینکه جمهوری اسلامی ایران تمامی موارد حقوقی را اجرا کرده است قصد دارد تا با طولانی کردن بی جای زمان مذاکره و گنجاندن بندهای نامفهوم و چند پهلو، تعهدات خود را زیر پا گذاشته و در مقابل ایران مانع تراشی کند. این در حالی است که طرف غربی سابقه مثبتی نداشته و بارها نشان داده است که قابل اعتماد نیست و به راحتی تعهداتش را زیر پا می‌گذارد. در عین حال آژانس بین‌المللی انرژی اتمی همواره در گزارش‌هایش تاکید می‌کند که شواهدی از انحراف در برنامه هسته‌ای ایران به سوی مقاصد نظامی مشاهده نکرده است.

در پایان می‌توان گفت که مرور اجمالی فعالیت‌های هسته‌ای حکومت پهلوی و نیز اسناد موجود، این مسئله را ثابت کرده است که مخالفت غرب و در رأس آن آمریکا، با مسئله هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران، بیشتر ناشی از منافع ایالات متحده است. بدین معنا که هر دولت یا حکومتی که پیرو منافع و سیاست‌های آمریکا باشد، به همان میزان نیز آمریکا از آن کشور حمایت خواهد کرد؛ همچنان که از فعالیت‌های هسته‌ای پهلوی حمایت کرد و با آنکه کاخ سفید کاملا اشراف داشت که شاه به دنبال دستیابی به سلاح‌های هسته‌ای است، نه تنها مخالفتی با آن نکرد بلکه به حمایت از این اقدام نیز پرداخت، چرا که رژیم پهلوی حامی و مدافع منافع ایالات متحده در خاورمیانه و دست‌نشانده آمریکا محسوب می‌شد.

1. کاظم غریب‌آبادی، برنامه هسته‌ای ایران: واقیت‌های اساسی، تهران: انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول،1387، ص 36.

2. مهدی علیخانی، سیر تحول پنجاه ساله فناوری هسته‌ای در ایران، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1388، ص 70.

3. کاظم غریب‌آبادی، برنامه هسته‌ای ایران: واقیت‌های اساسی، صص 38 و 39.

4. مهران قاسمی، نیم قرن پرونده هسته‌ای ایران، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1387، ص 20

5. محمدهادی توکل پورکوخدان، بررسی حقوقی مسئله هسته‌ای ایران، تهران: انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ص 115.

6. پیشین، ص 109.

7. اکبر اعتماد، برنامه انرژی هسته ای ایران تلاش ها و تنش ها، تهران: انتشارات بنیاد مطالعات ایران،چاپ اول 1376، ص 175.

8. روحانی: فتوای رهبر معظم انقلاب مهم‌ترین تضمین صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران است.، خبرگزاری فارس 5/8/1393.

9. روایت ظریف از داد و ستد هسته‌ای در وین، روزنامه جام جم، 2 مرداد

منبع: مرکز اسناد انقلاب اسلامی

https://www.cafetarikh.com/news/30957/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما