۱
plusresetminus
امروزه و در فضای علمی کنونی، «دانشمند» به کسی گفته می شود که تنها بر یک رشته علمی تسلط کافی داشته باشد و بتواند در رشته خود نوآوری کرده و آن دانش را یک گام به جلو ببرد.
ابوعلی سینا و حضور در دربار ۴ حکمران
با مطالعه تاریخ علم به دوره هایی بر می خوریم که در آنها «دانشمند» لقب کسی است که در تمامی علوم زمان خود مهارت داشته و در بیشتر آنها صاحب نظر به حساب آید.و دیده شده که بعضی از این دانشمندان توانسته اند چندین شاخه از علوم زمان خود را به شکل قابل اعتنایی ارتقاء داده و در آنها تاثیر شگرفی بگذارند؛ بنابراین ممکن است در بررسی تاریخچه علوم مختلف به نام یک دانشمند برخورد کنیم که در رشد تمامی این علوم موثر بوده است و نام او به عنوان یک نابغه در تاریخ ثبت شده باشد. از این دسته دانشمندان در تاریخ ایران و مشرق زمین فراوان می­توان یافت، اما بی تردید در میان آنها «ابوعلی سینا» نامدارترین دانشمند مسلمان و ایرانی است که توانسته است در بیشتر علوم زمانه خود تحول ایجاد کرده و نام خود را در تاریخچه بسیاری از علوم به ثبت برساند.

شیخ الرئیس ، ابوعلی سینا، حسین بن عبدالله حسن بن علی بن سینا، معروف به ابن سینا در سال 370 هجری قمری در دهی به نام «خورمیثن» در نزدیکی بخارا چشم به جهان گشود. شرکت در جلسات بحث اسماعیلیان از دوران کودکی، به واسطه پدر، بوعلی را خیلی زود با مباحث و دانش های مختلف زمان خود آشنا ساخت. استعداد وی در فراگیری علوم، پدر را بر آن داشت تا به توصیه یکی از استادان وی، بوعلی را به جز تعلیم و دانش اندوزی به کار دیگری مشغول نکند و چنین شد که وی به دلیل نبوغ خود در ابتدای جوانی در علوم مختلف زمان خود از جمله طب مهارت یافت. تا آنجا که پادشاه بخارا، نوح بن منصور (حکومت از 366 تا 387 هجری قمری ) به علت بیماری، وی را به نزد خود خواند و ابن سینا از این راه به کتابخانه عظیم دربار سامانی دست یافت. وی در شرح حالی که خود نگاشته است درباره منابع آن کتابخانه می گوید: هر چه از آنها را که بدان نیاز داشتم خواستم و کتاب هایی یافتم که نام آنها به بسیاری از مردم نرسیده بود و من هم پیش از آن ندیده بودم و پس از آن هم ندیدم. پس این کتاب ها را خواندم و از آنها سود برداشتم و اندازه هر مردی را در دانش دریافتم و چون به سن هجده سالگی رسیدم، از همه این دانش ها فارغ آمدم. به این ترتیب وی در علوم مختلف از جمله حکمت، منطق و ریاضیات – که خود شامل عدد، هندسه، نجوم و موسیقی است – تسلط یافت .

هنگامی که ابوعلی سینا بیست و یک سال داشت. روزی در کتابخانه مشغول مطالعه بود که متوجه حریق در قسمتی از ‏کتابخانه شد. سعی ابوعلی و نگهبانان برای خاموش کردن آتش بی فایده بود و کتاب ها طعمه آتش قرار گرفت . بعد از ‏آتش سوزی که به روایاتی عمدی و توسط دشمنان ابوعلی در دربار صورت گرفته بود، در شهر شایعه کردند که خود ‏بوعلی کتابخانه را آتش زده که این موضوع نیز در امیر اثر کرد و سبب شد تا از ورود ابوعلی به بیمارستان و درمانگاه  ‏جلوگیری کنند. در همین حال پدر بوعلی نیز درگذشت و سبب شد تا بوعلی تصمیم به سفر گیرد و با دوست خود ‏ابوسهل مسیحی در سال  379 ترک دیار کرد و راهی مقصدی نا معلوم شد.

ابوعلی سینا پس از ترک پایتخت سامانی و گذشت نزدیک به یک ماه در یکی از استراحتگاه های میان راه با مردی به ‏نام منصور بن عراق برخورد کرد کسی که خود از نجیب زادگان و اندیشمندان دربار خوارزم بود و ابن سینا را به ‏دربار خوارزم دعوت کرد. در آن زمان دربار خوارزم تمامی دانشمندان و فرزانگان را به دربار خود دعوت ‏میکردند که به سبب وزیر فاضل ابن مامون  ابوالحسن احمد بن سهیلی بود که دانشمندان را در دربار خوارزم جمع ‏می نمود. ‏مرکز حکومت ابن مامون خوارزمشاه، شهر گرکامج در ساحل رود جیحون بود. در دربار خوارزمشاهیان ابوعلی ‏سینا و ابوسهیل به گرمی استقبال شدند و خود سهیلی وزیر خوارزمشاه به پیشواز ایشان آمد. پس از مدتی ‏استراحت با امیر ابن مامون دیدار کردند و او نیز به ایشان خوش آمد گفت. ‏

ابو علی برای مدتی نزدیک به سیزده سال در گرگانج ماند و در طول این مدت وقت خود را به تدریس، تحریر و ‏معالجه بیماران گذراند. وی در این مدت کتاب ها و رسالات زیادی به رشته تحریر در آورد که از جمله آنها میتوان ‏رساله ای در مورد نبض به زبان فارسی، رساله ای در مورد بیهودگی پیش بینی آینده بر اساس حرکت ستارگان به ‏زبان عربی  و قصیده ای در مورد منطق، کتابی در باب فلسفه به نام بقاء النفس الناطقه و رساله ای در باب ‏افسردگی با نام حزن الاسبابه و آثاری دیگر را نام برد. در این سال ها ابوسهل همواره همراه بوعلی بود و دوستی بسیاری بین آنها پدید آمده بود. یک روز فرستاده ای از ‏سلطان محمود غزنوی خبر داد که خوارزمشاه باید تمامی دانشمندان خود را نزد او و به پایتخت غزنویان روانه کند ‏در این زمان بوعلی بر خلاف دیگر دانشمندان به غزنین نرفت و بعد از سیزده سال اقامت در گرگانج در زمستان سال  ‏‏392  به هراه دوست خود ابوسهل مسیحی شبانه از گرگانج گریخت. سلطان محمود از نیامدن ابن سینا ناراحت شده ‏و دستور میدهد تصاویر زیادی از وی کشیده برای فرمانروایان خراسان بفرستند و برای دستگیری و تحویل او جایزه ‏بزرگی تعیین میکند.‏

ابو علی سینا ابتدا برای دیدن مادر خود راهی خراسان و شهر بخارا میشود. اما به زودی ماموران از برگشتن وی ‏باخبر می شوند و و او دوباره مجبور به فرار می گردد و این بار همراه دوست خویش ابوسهیل راهی گرگان نزد سلطان ‏قابوس بن وشمگیر میشود ولی در بین راه بر اثر طوفان شن دوست و همراه خود ابوسهل را از دست میدهد. ابوعلی سینا ‏بعد از طی مراحلی سخت وارد گرگان می شود که باخبر می گردد سلطان قابوس توسط سپاهیانش کشته شده است‏‏. ابوعلی سینا هنگام ورود به شهر مورد لطف و احترام زرین گیس دختر سلطان قابوس که مانند پدر دوستدار فضلا ‏بود قرار گرفت.

ابن سینا اوایل سال 392 به گرگان رسیده بود و در منزل شخصی به نام ابو محمد شیرازی سکنا گزید. در این دوران بود ‏که ابو عبیداله جوزجانی یکی از دانشجویان مستعد ابن سینا به خدمت او درآمد و تا پایان عمر ابوعلی سینا ‏درخدمت او ماند. ابوعلی مدت یک سال در خانه ابو محمد ماند. وی مطالب را به ابو عبید جوزجانی می گفت و او ‏می نوشت و مطالبی تحت عنوان های الادویة القلبیه - دارویی برای قلب -  و اروزة فی الطب - قصیده ای در باب طب ‏‏-  و در همینجا بود که فکر تالیف کتابی به نام قانون در مورد طب در ذهن ابوعلی پی ریزی شد.

ابوعلی در سال 393  عازم ری شد در این زمان  پادشاهان آل بویه در نواحی شمالی و مرکزی ایران سلطنت ‏می کردند. ابن سینا به درخواست سیده خاتون، زن فخر الدوله، پادشاه آل بویه برای درمان فرزندش به ری رفت و ‏پس از درمان مجدالدوله که صرع داشت ریاست و سرپرستی بیمارستان ری را پذیرفت. در سال 394 ابوعلی به خدمت شمس الدوله در آمد، شمس الدوله که از بیماری قولنج رنج میبرد و پزشکان بیماری ‏وی را تشخیص نمی دادند توسط ابوعلی بهبود یافت و سمت طبیب مخصوص امیر را گرفت و بعد از چند ماه به سمت ‏وزارت شمس الدوله منصوب گشت .‏

ابوعلی در چهارمین سال وزارت قانونی برای کم کردن جیره غلامان و سپاهیان تدوین کرد که سبب شد سپاهیان علیه وی ‏شورش کنند. شمس الدوله برای راضی کردن سپاهیان ابوعلی را به خانه شخصی به نام شیخ سعید ابن دخدوک ‏تبعید کرد و فرمان او را جلوی چشم سپاهیان سوزاند. در دوران تبعید بود که ابوعلی کتاب شفا در مورد فلسفه و ‏نکات مثبت نظریات ارسطو را نوشت. بعد از مدتی بیماری امیر وخیم شد و ابوعلی را نزد وی آوردند و بوعل  سمت وزارت خود را از سر گرفت. در ‏همین ایام نامه ای از ابو ریحان بیرونی دریافت کرد که حاوی ده سوال بود که جواب آنها را در رساله ای به نام ‏الاجویه عن مسائل ابوریحان بیرونی نوشت.

بعد از مرگ شمس الدوله ابوعلی سینا با علاء الدوله دائی شمس الدوله که حاکم اصفهان بود مکاتبه کرد و خواستار ‏حضور در دربار وی شد که بعد از باخبر شدن سماء الدوله جانشین شمس الدوله، به جرم خیانت او را در زندان دژ ‏فرد جان در ناحیه فرهان زندانی کرد. ابوعلی کار نوشتن را در زندان نیز ادامه داد  در سال 402  علاء الدوله به ‏همدان حمله کرد ولی موفق به گرفتن دژ فرد جان نشد. بعد از آن  سماء الدوله ابن سینا را مورد عفو قرار داد و ‏او را به همدان باز گرداند ولی بوعلی ماندن در همان را صلاح ندانست  و از همدان گریخت و راه اصفهان را در ‏پیش گرفت. او در مدت زندان کتابهای الهدا فی الحکمت - راهنمای عقل - و کتابی دیگر با نام حی بن یقظان - زنده بیدار - را ‏به پایان رساند و رساله ای در باب قولنج و بیماری قلبی به رشته تحریر در آورد.

در سال 403 ابو علی به اصفهان وارد شد وبه عنوان یکی از نزدیکان   علاء الدوله در آمد .ابوعلی سینا در اصفهان کتاب شفا را به پایان رساند و بعد در سال های آخر عمر تمامی تجربیات خود در زمینه ‏طب را در کتاب قانون نوشت و کتاب ارزشمند خود را کامل کرد. ‏ در سال 415 خبر حمله مسعود پسر سلطان محمود غزنوی به اصفهان رسید در همین هنگام علاء الدوله با سپاهیان ‏خود از اصفهان خارج شد ابو علی نیز به همراه علاء الدوله از اصفهان خارج شد ولی کتاب هایش در اصفهان ماند که ‏مورد تاراج غارتگران ترک قرار گرفت و بسیاری از آنها از بین رفت یا به غزنه منتقل شد.

علاء الدوله به سمت همدان حرکت کرد در این سفر ابوعلی به قلنج مبتلا شد که جوزجانی به کمکش آمد ولی بوعلی ‏برای آنکه زودتر بهبود یابد میزان دارو را افزایش داد که سبب از بین رفتن قوای جسمی او گشت او در این زمان ‏کتابی در مورد اثبات خدا با نام حکمت المشرقین - فلسفه شرقی - که تقریبا نوعی وصیت نامه بود نوشت. بعد از چندی بیماری ابن سینا شدت گرفت. وی که چندین بار بر این بیماری در بدن دیگران غلبه کرده بود، نتوانست ‏این بیماری را در خود درمان کند و در  سال 415 در شهر همدان رخت از جهان فانی بر بست.

تالیفات ابن سینا را از 180 تا 250 کتاب و رساله کوچک و بزرگ شمرده اند، اما تحقیقات جدید نشان می دهد تقریبا 131 اثر به طور قطعی متعلق به ابن سینا ست و 111 اثر نیز منسوب به وی است. دامنه محتوای این آثار بسیار وسیع است، از تفسیر بعضی از سوره های قرآن و رساله هایی در عشق و عرفان گرفته تا کتاب هایی در ریاضیات و اخترشناسی وفلسفه و منطق. اما بی تردید شاهکار مشائی و بزرگ ترین اثر وی کتاب «الشفا ء» است که به قولی مفصل ترین دائره المعارفی است که در تمام زبان ها به دست یک نفر نوشته شده است. ابن سینا کتاب «قانون» را در علم طب و «الاشارات و تنبیهات» را در منطق و فلسفه نوشت که هر کدام از این دو تا کنون به عنوان کتاب مرجع در رشته خود شناخته می شوند. بیشتر کتاب های ابن سینا به زبان عربی است اما وی به خواهش علاء الدوله کتاب دانش نامه علائی را به زبان فارسی نوشت که نخستین کتاب فلسفی نوشته شده به زبان فارسی است.

افکار ابن سینا، همانطور که از آثارش پیداست، بسیار وسیع و عمیق بوده و تا سال های متمادی فضای ذهنی بسیاری از متفکران بعد از وی را تحت تاثیر قرار داده است. ابن سینا را به هیچ وجه نمی توان پیرو یک مکتب فلسفی یا فکری خاص دانست، او بیشتر آثار فکری گذشتگان را خوانده بود و نه تنها توانسته بود تمامی این افکار را به خوبی تلفیق کند بلکه توانسته بود آنها را با معارف عمیق اسلامی نیز درهم آمیزد و خود نیز خلاقیت ها و شکوفایی هایی را در آنها بگنجاند. او با تلاش های علمی که انجام داد صاحب یک مکتب فکری – فلسفی شد، که بعد ها به نام مکتب «سینوی» شهرت یافت. البته فلسفه و منطق سینوی به عنوان شاخه ای از جریان فکری مشائی به حساب می آید اما در رشته هایی مانند جهان شناسی و نفس شناسی می توان تفاوت های آشکاری را میان مکتب سینوی با مکتب ارسطویی و یونانی مشاهده کرد. ابن سینا در این بخش ها تا حد زیادی معارف و عقاید اسلامی را با میراث یونانی ترکیب کرده است و افکار تازه ای را برای آیندگان به میراث گذاشته است.

منابع:

1-دیباجی، سید ابراهیم، ابن سینا به روایت اشکوری واردکانی، تهران: امیرکبیر، 1364.

2-مجتبایی، فتح الله، دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج 4، مدخل ابن سینا، 1356.

3-حلبی، علی اصغر؛ تاریخ فلاسفه ایرانی، تهران: زوار، 1361.

4-مهدوی‌، یحیى‌، فهرست‌ نسخه‌های‌ مصنفات‌ ابن‌ سینا، تهران‌: دانشگاه تهران، 1333.

5-نصر، سید حسین، سه حکیم مسلمان، احمد آرام، تهران: فرانکلین، 1352.

6-فایدی، اکبر، نوآوری های منطقی ابن سینا و تاثیر آن در منطق ارسطویی، فصنامه اندیشه دینی، دانشگاه شیراز، 1383.

7-نجابت، علی اصغر، ابوعلی سینا، پژوهشکده باقرالعلوم، 1394.

منبع: قدس آنلاین

https://www.cafetarikh.com/news/31338/
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما