کارشناسان تاریخ اسلام معتقدند: هجرت امام رضا(ع) از مدینه به ایران یکی از نقاط عطف برای امامت شیعه است و حضور حضرت در ایران باعث شد که امامت حقیقی به عالم معرفی بشود.
ویژگیهای سیاسی-اجتماعی حاکم بر دوران امامت حضرت امام رضا(ع) ویژگیهای منحصر به فردی بوده و موضوعی مانند ولایتعهدی تا آن زمان مطرح نبوده است اما اقدامات آن حضرت باعث شد همه این چالشها به فرصتی برای جهان تشیع تبدیل شود و از این بستر حضرت توانست علاوه بر تربیت شیعیان به مبارزه با مکاتب انحرافی نیز بپردازد. به مناسبت سالروز شهادت علی ابن موسی الرضا(ع) برای بررسی دقیقتر دوران امامت آن حضرت با دوتن از کارشناسان تاریخ اسلام به گفتگو نشستیم که از نظر می گذرد؛
برکات حضور علی ابن موسی الرضا(ع) در ایران
حجت الاسلام محمدجواد مروجی طبسی، درباره شرایط سیاسی و اجتماعی ایران در زمان ورود امام رضا(ع) گفت: حضرت امام رضا(ع) در یک شرایط بسیار سخت و مشکل، مدینه را اجباراً نه اختیاراً به طرف خراسان ترک کردند آن زمان شرایط سخت سیاسی بر جامعه اسلامی بود. شورشها، انقلابها و کشتارهایی در شهرهای مختلف جهان اسلام مانند بغداد، بصره و شهرهای دیگر روی می داد. از طرفی به تازگی مأمون از کشتن برادرش و گرفتن حکومت فارغ شده بود که این کار، مشکلاتی را هم برایش ایجاد کرده بود.
این پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: این اقدامات مواجه شد با حرکتها و شورشهای علویها که تعدادشان کم هم نبود، با وجود ظلمهایی که از طرف حکومت مشاهده می شد مردم خصوصا علویها به مقابله با حکومت پرداخته بودند و در این راه کشته های زیادی هم دادند. این شورشها به خصوص شورشهای علویها به حدی بود که مأمون مانده بود برای خواباندن این شورشها چه کار کند. یکی از نظریه ها درباره اصرار مأمون به ولیعهدی امام رضا(ع) این است که مأمون خواست از دست فتنه علوی ها خلاص و خیالش راحت شود و آنها را به نحوی کنترل کند و بخواباند. امام را از مدینه به طرف خراسان جلب کرد.
وی افزود: مأمون با ولایتعهدی امام رضا(ع) خواست به کسانی که شورشها را رهبری می کردند بفهماند که رئیس شما، بزرگ شما، رهبر شما، امام شما، ولیعهد حکومت است و دیگر شما چه می گوئید. مأمون خواست امام رضا(ع) را در مقابل این مسأله قرار دهد لذا زید النار برادر امام موسی کاظم(ع) را آوردند. خلاصه اینکه حرفهایی در این میان مطرح هست و بعضی از رهبران و شورشهای علوی خدمت امام می رسیدند. مأمون با فراخواندن امام(ع) به مرو، توانست امام(ع) را در یک نقطه متمرکز کند کسانی که می خواستند از سراسر جهان اسلام به دیدار امام بیایند آنها را وسط راه نیست و نابود می کرد. مثلا گفته می شود که حضرت معصومه(س) در بین راه مسموم شد و به شهادت رسید. یا بعضی از امامزاده هایی که در راه بودند که دستور دادند آنها را بکشید. در طوس عده ای از سادات علوی نزدیک به شصت نفر را گردن زدند و در چاه انداختند. چاه هارونیه معروف است. قصد مأمون این بود که این شرایط را به نفع خودش تمام کند و علیه شورشها و انقلابیون بایستد.
مروجی طبسی درباره خیر و برکات سفر امام رضا(ع) و تأثیر آن بر گسترش معارف اهل بیت نیز گفت: امام رضا(ع) را اجباراً از مدینه به بلاد غربت و مرو بردند اما از همین راه فکر امام(ع) به وسیله دشمنان انتقال پیدا می کرد. معارف بی نظیر اهل بیت(ع) که تا آن زمان فقط در محدوده مدینه و کوفه بوده است گسترش پیدا کرد. گفته می شود عدو شود سبب خیر، اگر خدا خواهد. دشمن کاری کرد که امام به دیگران معرفی شود. دشمن با این کار امام را به جامعه جهانی معرفی کرد. امام را وارد محیطی آورد و خواسته یا ناخواسته، دانسته یا ندانسته به هر حال هر چه بود اعلم علمای آن روز را جمع کرد و به مناظره با امام واداشت برای اینکه شخصیت امام را خُرد کند ولی این به نفع امام شد.
وی افزود: امام رضا(ع) در این باره می فرماید: می دانید چه وقت مأمون از دعوت به مناظره پشیمان می شود وقتی که تمام کسانی که آنها را برای شکست قدرت و هیبت من دعوت کرده شکست بخورند و جواب سؤالات خود را از امام بگیرند. در این زمان است که مأمون پشیمان می شود که چرا چنین کاری کردم که امام را به اینها معرفی کردم.ورود حضرت امام رضا(ع) کاری کرد که امروز منطقه خراسان تبدیل به منطقه ای شد که منطقه فرهنگ، علم، آداب و اخلاق است. اینها امکان پذیر نشد، مگر از حضور ذی جود حضرت امام رضا(ع).
مروجی طبسی با بیان اینکه اهل بیت(ع) از زمان امام محمد باقر و امام جعفر صادق(ع) دنبال این بودند منطقه ای در ایران اسلامی دور از مردم بی فرهنگی که در مدینه زندگی می کردند و غالبا از سلاطین و خلفای خودشان تبعیت می کردند تأسیس کنند، گفت: امامان معصوم می خواستند فرهنگ اهل بیت(ع) را به وسیله ایران و ایرانی به جامعه بشری منتقل کنند. نقش قم و ایران در عصر امامت و ولایت با نقش مدینه و مکه در آن اصلا قابل مقایسه نیست. واقعاً نقش مدینه صفر است با اینکه اهل بیت(ع) حضور ۲۶۰ ساله در آنجا داشتند. مردم مدینه غیر از ضدیت با اهل بیت(ع) چیزی نداشتند. مردم مدینه تحت تأثیر دیگران بودند لذا اهل بیت(ع) آن طوری که می خواستند نمی توانستند فعالیت داشته باشند.
وی افزود: از دوران امام باقر(ع) و اماک صادق(ع) به این طرف امامان در صدد این بودند که فرهنگ اهل بیت(ع) را از این طریق به جهان ارائه کنند لذا اشعریها را تشویق کردند که از کوفه به قم مهاجرت کنند. کم کم تعداد آنها افزایش پیدا کرد امام صادق(ع) هم ورود پیدا کرد و فرمودند: در آینده دختری از دختران من (نواده ای از نوادگان) در قم دفن می شود. هنوز حضرت موسی بن جعفر(ع) که فرزند امام صادق(ع) است به دنیا نیامده بودند که حضرت امام صادق(ع) بحث علم در قم را مطرح می کند.
وی در پایان گفت: اهل بیت(ع) خودشان تعمد داشتند یک مرکز بسیار قوی علمی در بیرون از مدینه داشته باشند که مد نظرشان شهر قم در ایران بود و روی این مسأله هم سرمایه گذاری زیادی کرده بودند مخصوصا در زمان حضرت امام رضا(ع) و امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) که اینها را در کتابهایی که در مورد امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) نوشتم آوردم و حتی در کتابی که راجع به قم برای کنگره حضرت معصومه(س) نوشتم اینها را به تفصیل آوردم که معصومان نظر داشتند که قم در این جهت ترقی کند. بنابراین حوزه هایی که امروز دیده می شود به برکت تلاشهای بی وقفه معصومین مخصوصاً حضرت امام رضا(ع) بوده است.
هجرت امام رضا(ع) به ایران امامت حقیقی را به عالم معرفی کرد
حجت الاسلام چوبچیان درباره ویژگی های اجتماعی و سیاسی دوران امامت امام رضا(ع) گفت: پس از شهادت حضرت امام کاظم(ع) میتوان گفت پس از یک دوره طولانی امامستیزی توسط بنی عباس و به انزوا کشیدن موضوع امامت شاید طلایی ترین فرصتی که وجود داشته همین فرصت بوده است که شرایط برای امامت امام رضا(ع)به لحاظ سیاسی قدری راحتتر شده بود.
این کارشناس مذهبی در ادامه با بیان اینکه یکی از چالشهای بسیار مهمی که امام رضا با آن مواجه بود، موضوع واقفیه است، گفت: بعد از شهادت امام کاظم(ع) بعضی از وکلای آن حضرت که از طرف امام مامور به جمع آوری وجوهات شرعی بودند و اموال بسیاری توسط آنها جمع شده بود، نسبت به امامت امام رضا(ع) تشکیک جدی وارد کردند که این امر باعث شد بسیاری از مردم دچار شک و تردید شوند. آنها بیشتر به خاطر اغراض دنیوی گفتند که آخرین امامی که در عالم بوده امام کاظم(ع) است و بعد از ایشان امامی نیست. در بین آنها هم میتوان به علی بن ابی حمزه بطائنی و... اشاره کرد که در مقابل امام رضا ایستادند و گفتند ما بر موسی ابن جعفر(ع) وقف کردیم و اسم خود را واقفیه گذاشتند. اینها به طور جدی در مقابل امام رضا موضع مخالف گرفتند و آن اموال را هم به حضرت بعنوان امام بعدی تحویل ندادند. این شرایط درونی شیعه بوده است.
وی ادامه داد: از سوی دیگر هارون الرشید ملعون که به مردی چندشخصیتی در تاریخ معروف است، از طرفی خودش را زاهد و انسان مومن و متدینی در انذار مردم معرفی میکند و از طرف دیگر جگرگوشه پیغمبر امام موسی بن جعفر(ع) را در نهایت مظلومیت پس از یک زندان طولانی به شهادت میرساند. پسر او مأمون نیز از چهرههای پیچیده تاریخ است که مرحوم استاد مطهری در کتاب سیری در سیره ائمه اطهار نقل میکند که یکی از دانشمندان و نویسندگان اهل ترکیه کتابی نوشته که در آن کتاب دلایلی را از مامون الرشید عباسی مبنی بر خلافت و جانشینی بلافصل علی بن ابی طالب پس از پیامبر عنوان کرده است. آن دانشمند اهل کشور ترکیه، میگوید مامون طوری برای جانشینی امیرالمومنین پس از پیامبر استدلال کرده است که کمتر عالم شیعی توان اینچنین استدلالی را دارد.
وی افزود: لذا مامون هم از یک طرف شخصیت بسیار دانشمند و زیرکی است و با اینکه فرزند یکی از کنیزان پدرش بوده ولی موقعیت و جایگاه خود را از نظر علمی چنان تقویت کرد که توانست زمام حکومت بنی عباس را به دست بگیرد. پس شخصیتی که حاکم است شخصیتی مثل مامون است. طوری مامون در تاریخ چرخیده است که برخی از مورخان حتی شهادت امام رضا را با شک و شبهه به مامون نسبت میدهند و او را متهم به این امر نمیکنند! یعنی مامون به گونهای چرخیده است که خود را در نزد برخی از انسانهایی که به عمق موضوع امامکشی توجه نداشتند، رهانیده است. پس شخصیت حاکم و همچنین اختلافات درونی شیعه این عرصه را برای امام رضا طوری رقم زد که لازم بود مجاهدت آن حضرت چندین برابر شود.
این کارشناس مذهبی درباره انگیزه های مأمون در ولایتعهدی امام رضا(ع) گفت: موضوع اول این است که با سخت گیریهای بیش از حدی که دستگاه بنی عباس خصوصا منصور دوانیقی و هارون الرشید انجام داده بودند قیامهای فراوانی توسط علویان و فرزندان اهل بیت رقم خورده بود. یکی از دلایل پیشنهاد ولایت عهدی به امام رضا این بود که مامون با این کار هم یک چهره دینی به خود میگرفت و میتوانست خود را شخصیت معنوی و پیرو امام بداند و هم میخواست این قیامها را به گونهای خاموش کند. لذا میخواست فرزندی برجسته با شخصیتی ممتاز از آل پیامبر را وارد دستگاه بنی عباس بکند که این شخصیت باعث شود بسیاری از افرادی که بر علیه دستگاه بنی عباس شمشیر کشیدهاند به خاطر وجود این شخصیت دست از قیام بکشند و حکومت مرکزی در آسودگی به سر ببرد.
وی افزود: دلیل بعدی این بود که مأمون بتواند امام را تحت نظر خودش داشته باشد و رفتارهای امام را کنترل کند. سوم اینکه آنها فکر میکردند با ورود امام به دستگاه بنی عباس میل حضرت را به قدرت طلبی و حکومتطلبی و سیاسیگری را به طور منفی در میان محبین حضرت جلوه دهند که حضرت را انسانی قدرت طلب و سیاست باز بدانند و فکر کنند که حضرت به مال دنیا و حکومت بی میل نیست. اما با سیاست و کیاست دقیقی که امام هشتم انجام داد آنها به اهداف خود نرسیدند و حاصل این شد که آنها چارهای جز شهادت امام و مسمومیت حضرت نداشتند.
وی در پاسخ به این پرسش که امام رضا(ع) چطور این تهدید را به فرصت تبدیل کردند، گفت: حضرت از این فرصتی که دشمن برای او ایجاد کرده بود به بهترین نحو استفاده کردند. ایشان با شروطی که برای ولایتعدی گذاشتند -عدم دخالت در عزل و نصبها و در امورات حکومتی بود- توطئه اول دستگاه بنی عباس و مامون را خنثی کرد.
حجت الاسلام چوبچیان در ادامه گفت: حضرت در گوشه ای از مسجد و به سادگی زندگی کردند و عامه مردم بدون دغدغه با ایشان ارتباط میگرفتند. یکی از کارهای امام تربیت نفوس است امام از این فرصت کوتاه به نحو بسیار خوبی استفاده میکردند که بدون اینکه ترسی از مواجهه بنی عباس با شیعیان وجود داشته باشد رودررو با شیعیان صحبت میکردند و آنها را تربیت کردند. این کارهای حضرت همه در سایه ولایتعهدی صورت گرفته است که شیعیان آزادانه با حضرت در ارتباط بودند و بسیاری از معارف را یاد گرفتند.
وی افزود: حضرت از این فرصت برای اقتدار مقام امامت استفاده نمودند. به عنوان مثال دستگاه بنی عباس گمان میکرد شاید بتواند شأن علمی امام را به وسیله مناظرات کاهش بدهد اما بالعکس امام از این فرصت استفاده کردند هم پیروان ادیان دیگر را در ادعاهایشان ساکت کردند و هم قدرت امامت و اقتدار اهل بیت را به همه اطراف و اکناف حکومت اسلامی منتقل نمودند. همه اینها باعث شد که این مناظرات مردم را نسبت به مقام امام بسیار دلگرم کند. حضرت از تهدیدات بنی عباس و شرایطی که برای آن حضرت ایجاد کرده بودند خنجری درست کرد که بر قلب حکومت بنی عباس نشست که آثار آن تا سالیان سال مشخص بود. امام از فرصت ولایتعدی برای تجمیع و اتحاد امت اسلام و اتحاد شیعیان استفاده کردند که این امر به ثمر نشست و هیچ گونه تشکیکی در ائمه بعد از امام رضا(ع) به وجود نیامد.
حجت الاسلام چوبچیان درباره تأثیر هجرت امام رضا(ع) بر ایران و جهان اسلام گفت: مامون دستور داده بود مسیر هجرت امام رضا را از جاهایی قرار دهند که محل اجتماع شیعه نبوده یا شهرهای شیعه نشین نباشد. اما میبینیم در نقاطی که خبر ورود آن حضرت پخش شده آنقدر محبین ایشان ازدحام کردند که دستگاه حکومت را با یک چالش جدی مواجه کرد.
وی گفت: پیامبر فرمود در آخر الزمان کسانی از امت ما هستند که در مصیبت ما مصیبتزده و در شادی ما فرحناک هستند و به یاری دین خدا و به یاری آیین خدا و یاری فرزندان ما می شتابند و علم را اگر در دورترین نقاط دنیا باشد به آن دسترسی پیدا میکنند. این وصفها راجع به مردم ایران زمین بوده است. هجرت امام رضا از مدینه به ایران یکی از نقاط عطف برای امامت شیعه است و آن هم این است که اگر این هجرت تاریخی صورت نمیگرفت و زحمات حضرت برای مقابله با فرقه واقفیه نمیشد، امامت در سراسر عالم تحت خطر قرار میگرفت، لذا حضور حضرت در ایران باعث شد که امامت حقیقی به عالم معرفی بشود.
وی در پایان گفت: پیروان مکتب اهل بیت در ایران به قدرتی رسیدند که الان در تمام عالم میتوان دید که ایران اسلامی که خود را پیروان درجه یک اهل بیت و مدافعان اهل بیت و منتظرین حضرت صاحب، میدانند، توانستند در سراسر عالم این امر را با دفاع از حرم اهل بیت در عراق و سوریه و با دفاع از مکتب اهل بیت در سراسر دنیا ثابت کنند و توانستند پرچم اسلام و کلمه شریفه لا اله الا الله را در سراسر عالم بالا نگه دارند. اینها همه تأثیرات زحمات امام رضا(ع) است.