مظفر بقایی درباره حزب و کار تیمی چنین گفته بود: «حزب برای من مثل باغی است که در آن کمی استحرات کنم ، احیانا پیپی بکشم و سپس به راه خود ادامه دهم.»
جوان و تاریخ- اخبار تاریخی
«قیام سی تیر 1331خونی تازه را در جنبش ملی شدن نفت به جریان انداخت. اگرچه در کنار این همه مزایا، اختلافات درونی جبهه ملی را موقتا به کنار نهاد. اختلافاتی که در نهایت نشان از دعوا بر سر قدرت می داد. از مصادیق این اختلاف را می توان به دشمنی و دعوایی که در درون حزب زحمتکشان روی داد، دید. آنچه در این میان جالب توجه است، نقش مظفر بقایی و رفتارهای مشکوک و مرموز اوست. می دانیم که بقایی از شخصیت های مرموز تاریخ معاصر ایران است و در عین حال بسیار منفعت طلب. به طوری که حتی کار تشکیلاتی هم اگر نتواند کل منافع او را به ثمر رساند، از نظر او ارزشی ندارد.
«شاید اگر حادثه سی ام تیر پیش نیامده بود، اختلاف و دو دستگی- چه در حزب زحمتکشان، چه در نهضت ملی- زودتر ظهور می کرد... حتی صبح روز سی ام تیر 1331، بقائی شخصا و بدون مشورت با کمیته مرکزی حزب زحمتکشان توسط عیسی سپهبدی (یکی از یاران خود در رهبری حزب) برای قوام السلطنه پیامی فرستاده بود که مقصود و محتوای آن پیام هنوز (برای این نویسنده) روشن نیست. ملکی و سایرین بعدا از این واقعه خبردار شدند و در یک جلسه تشکیلاتی از بقائی در این مورد توضیح خواستند. اما بقائی با این استدلال که او حاضر نیست به این درجه از نظم حزبی و سازمانی تن در دهد، از دادن هرگونه توضیحی خودداری کرده بود.»
روایت می کنند مظفر بقایی درباره حزب و کار تیمی چنین گفته بود: «حزب برای من مثل باغی است که در آن کمی استحرات کنم ، احیانا پیپی بکشم و سپس به راه خود ادامه دهم.»1 این اظهار نظر می تواند به عنوان نماد و نشانی از چهره واقعی و نوع کنش ورزی بقایی باشد.
پی نوشت ها:
1-خلیل ملکی، خاطرات سیاسی خلیل ملکی، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1368، چاپ دوم، ص 94