در این حوزه، یعنی حوزه ی روابط خارجی و بین الملل، شاه بر عکس ] امور داخلی[، منزوی و خارج از دسترس نبود و باعث خوشحالی اش می شد که طرف حسابش باشی. اما در مورد مسائل مربوط به سیاست داخلی ایران ، نمی توان گفت که رویه ی مشابهی داشت.
جوان و تاریخ- اخبار تاریخی
برخی از پژوهش گران برآنند که نوع نگاه رهبران کشورهای جهان توسعه یافته و توسعه نیافته به مسائل داخلی و خارجی متفاوت است. رهبران کشورهای توسعه یافته تلاش می کنند تا در میان مردم خود محبوب تر و تعاملات بیشتری داشته باشند و بر عکس رهبران کشورهای جهان سوم بیشتر تعاملات و تکیه خود را به عرصه خارجی معطوف می کنند. بر همین اساس و از لابه لای خاطرات پارسونز می توان به داوری درباره محمدرضاشاه نشست:
«واقعیت این است که شاه در این دو موضوع ]سیاست خارجی و مسائل استراتژیک[، بیشترین علاقه و اطلاعات را داشت. او سالیان سال با رهبران جهان همنشینی و حشر و نشر داشته، مطبوعات خارجی را با اشتیاق می خواند و عملا همانند وزیر امور خارجه، روزانه تمامی گزارش های وزارت خارجه را در اختیار داشت. در این حوزه، یعنی حوزه ی روابط خارجی و بین الملل، شاه بر عکس ] امور داخلی[، منزوی و خارج از دسترس نبود و باعث خوشحالی اش می شد که طرف حسابش باشی. اما در مورد مسائل مربوط به سیاست داخلی ایران ، نمی توان گفت که رویه ی مشابهی داشت. از همان آغاز ماموریت من در ایران واضح بود که شاه شدیدا و به طرز خطرناکی، در میان شکوه و جاه و عظمتی که به طور سنتی پادشاهان ایرانی را احاطه می نمود، محصور مانده و منزوی شده است.»1
1-آنتونی پارسونز، غرور و سقوط، ترجمه: سیدمحمدصادق حسینی عسکرانی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1390، ص 49